دومان رادمهر ; چرایی امتناع آذربایجان از پذیرفتن آتش بس و عدم تمایلش به ادامه مذاکره با ارمنستان
چرا آذربایجان تمایلی برای آتشبس و ادامه مذاکره با ارمنستان ندارد؟!
(مروری بر تجربه ناموفق مذاکره با ارمنستان)
دومان رادمهر
آذربایجان تاکنون حاضر به آتشبس در نبرد فعلی و ادامه مذاکره نشده است. این مسئله، علاوه بر حقانیت حقوقی آذربایجان در آزادسازی مناطق اشغالی و همچنین برتری نسبی نظامیش، برمیگردد به سابقه بد مذاکرات با ارمنستان؛
مناقشه قرهباغ ۱۹۸۸دوباره از آنجا شروع شد که ناسیونالیستهای ارمنی خواهان جدایی از آذربایجان و الحاق به ارمنستان شده و احزاب مسلح ارمنی دست به کشتار و اخراج تورکهای منطقه زدند. با ادامه درگیریها، قبل از فروپاشی رسمی شوروی، سال ۱۹۹۱ اولین مذاکره جدی بین طرفین شکل گرفت.
توافق ژئلزنوودسک
این توافق ۲۳ سپتامبر ۱۹۹۱، با وساطت روسیه (یلتسین) وقزاقستان (نظربایف) بین آذربایجان (آیاز مطلبوف) و ارمنستان (پتروسیان) امضا شد.طبق آن قرار بود که ارامنه قرهباغ خلع سلاح شده، پناهندگان به خانههاشان برگشته، ادعای جدایی قرهباغ پس گرفته شود و در مقابل خود مختاری قرهباغ دوباره برقرار شود.
اما ۲۰ نوامبر همان سال هلیکوپتر حامل مقامات آذربایجان و چند مذاکره کننده روس و قزاق در قرهباغ هدف قرار گرفت و همگی کشته شدند. بدنبال آن و کارشکنی نیروهای ارمنستان در ادامه اشغال نواحی اطراف، توافق اجرا نشده و عملا به فراموشی سپرده شد.
توافق تهران
با ادامه درگیری، مای ۱۹۹۲، با وساطت رفسنجانی، آذربایجان (یعقوب ممدوف) و ارمنستان (پتروسیان) در تهران به توافق رسیدند. این دیدار برای ماه فوریه برنامهریزی شده بود ولی اشغال خوجالی و نسلکشی مردم توسط ارتش ارمنستان، مانع دیدار شده بود. نهایتا، طبق توافق طرفین برای برقراری آتشبس و آغاز گفتگو برای حل مسالمت آمیز مناقشه براساس موازین حقوق بین الملل (تمامیت ارضی) به تفاهم رسیدند.
اما روز بعد از امضای سند توافق، قبل از اینکه مقامات آذربایجان به باکو برگردند، ارتش ارمنستان اینبار شهر تاریخی شوشا را اشغال و دست به جنایات جنگی زد.
در حالیکه وساطت تهران علی الظاهر برای متقاعد کردن طرفین هنوز ادامه داشت، یک هفته بعدش شهر استراتژیک لاچین هم به اشغال ارمنستان در آمد.
بدین ترتیب، توافق تهران نیز عملا شکست خورد.
توافق (پروتکل) بیشکک
با وساطت روسیه ، مای ۱۹۹۴، نمایندگان طرفین (نماینده حیدر علییف و پتروسیان) بعد از ساعتها جدل در بیشکک قرقیزستان به توافق میرسند که آتش بس را قبول و مذاکرات جدی را برای صلح را زیر نظر گروه مینسک آغاز کنند.
بعد از توافق بیشکک آتش بس اجرا شد ولی مذاکرات با کارشکنیهای ارمنستان هیچوقت به نتیجه نرسید. لذا منطقه قرهباغ و هفت شهر اطراف آن در اشغال ماند که تاکنون ادامه داشته است. از آنطرف ارمنستان دولتی بنام جمهوری قره باغ تاسیس کرد که رسما خودش هم هرگز نتوانست به رسمیت بشناسد. آتشبس هم در طول این سالها بارها نقض شد.
در تمام این مدت تا سال ۱۹۹۸ رئیس جمهور ارمنستان لئو پتروسیان بود که میتوان گفت که اولویت اصلیش در مقابل پایان اشغال برخی شهرهای آذربایجان، پایان دادن به محاصره اقتصادی ارمنستان از طرف همسایگان (بجز ایران) بود. در طول این مدت همواره گفته شد که وی کنترلی بر بدنه تندرو دولتش ندارد. نهایتا در سال ۱۹۹۸، پتروسیان بخاطر اختلاف، بر چگونگی حل مسئله قرهباغ، با ارتش و برخی اعضای کابینه مجبور به استعفا شد و نخست وزیرش روبرت کوچاریان معروف به قصاب قرهباغ بجای او رئیس جمهور شد.
در انتخابات سال ۱۹۹۹، ائتلافی از احزاب میانهرو و مخالف کوچاریان و طرفدار نسبی پایان اشغال و حل مسئله قرهباغ پیروز شدند. اما در ۲۷ اکتبر همان سال، گروهی مسلح با تیراندازی در مجلس ارمنستان هشت نفر از جمله نخست وزیر، رئیس مجلس و معاونانش را کشتند. عده ای را زخمی و بقیه را گروگان گرفتند. جالب اینکه شخص کوچاریان با گروگانگیران مذاکره و با قبول عدم محاکمه آنها، آنها را راضی به آزادی گروگانها کرد. درحقیقت کل ماجرا کودتایی علیه صلح با آذربایجان، پایان اشغال و حل مسئله قرهباغ بود.
بعداز آن مسئله تاحدود زیادی راکد ماند تا که چند سال بعد با مذاکرات پراگ دوباره آغاز شد.
گفتگوهای (مذاکرات) پراگ
این دور از گفتگوها بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ زیر نظر گروه مینسک انجام شد. وزرای خارجه ارمنستان و آذربایجان بدون هیچ پیش شرطی در آن شرکت داشتند. “بدون دستور جلسه، بدون تعهد، بی مذاکره، فقط گفتگو و بحث در مورد مسائل” متد جدید برای ملاقاتها بود. قرار بر این بود که اگر طرفین به تفاهم برسند، پنج شهر از ۷ شهر اشغالی اطراف منطقه قرهباغ به آذربایجان برگردانده شود و نیروهای حافظ صلح بین المللی در منطقه مستقر شوند.این گفتگوها درنهایت به اصول مادرید منجر شد.طبق این اصول آذربایجان و ارمنستان قرار بود که توافق کرده و به صلح برسند.
اصول (صلح) مادرید
در پی گفتگوهای پراگ، نهایتا نوامبر ۲۰۰۷ ، گروه مینسک اصول پیشنهادی خود برای توافق طرفین را ارائه کرد. این اصول با گفتگوهای جدیتری بعدا در ۲۰۰۹ آپدیت شد. مهمترین اصول عبارت بودند از:
۱-برگرداندن شهرهای اشغالی اطراف قرهباغ به آذربایجان
۲- تضمین امنیت و خودمختاری منطقه قرهباغ داخل آذربایجان
۳- ایجاد کریدوری که قرهباغ را به خاک ارمنستان متصل میکرد.
۴-برسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت برای قرهباغ در آینده
۵- بازگشت آواره ها و ..
گرچه مقامات آذربایجان و ارمنستان روی این اصول توافق کردند اما در مورد زمانبندی خروج نیروهای ارمنی از خاک آذربایجان هیچگاه توافقی حاصل نشد. سال ۲۰۱۶ لابی ارمنی در امریکا در نامهای به اوباما این اصول را غیردمکراتیک قلمداد کرده و خواهان رد آن از سوی امریکا شد. به هر حال این توافق هم عقیم ماند.
با آمدن پاشینیان، با توجه به اظهارات ملایم و گرایشات غربگرایانه وی، انتظار میرفت که گشایشی در مورد روند صلح ایجاد شود.اما مدتی بعد تاکیدات وی بر ادعای ارضی بر قرهباغ تمام امیدها را در نطفه خفه کرد.
در طول این ۲۸ سال (۱۹۹۲-۲۰۲۰)، آذربایجان به غیر از سالهای اولیه استقلال،
همواره برتری نظامی قابل توجهی نسبت به ارمنستان داشته است. با اینحال برای اجرای قطعنامههای شورای امنیت و برپایی تمامیت ارضی خود، همواره راه مذاکره را انتخاب کرده است. علیرغم پیشنهادات دست و دلبازانه که در بالا اشاره شد، این طرف ارمنی بوده که با کارشکنی و
خیانت به توافق انجام شده، مانع اجرای مفاد آن شده و یا اینکه مانع نهایی شدن پروسه صلح بوده است.
حال سوالی که مطرح است، اینست که با توجه به این سابقه غیر قابل اعتماد بودن ارمنستان، آذربایجان با چه منطقی باید گزینه آتشبس و مذاکرات را دوباره امتحان کند؟! اینست که با توجه به این سابقه غیر قابل اعتماد بودن ارمنستان، آذربایجان با چه منطقی باید گزینه آتشبس و مذاکرات را دوباره امتحان کند؟!