دروغهای بزرگ درباره مرگ معترضان در زندانها؛ خودکشی کرد، اعتیاد داشت، بیمار بود
درگذشت «نادر مختاری»، جوان سیوپنج سالهای که در زندان و بر اثر شکنجه جان باخته است، در روزهای اخیر بازتاب گستردهای در فضای مجازی داشته است.
«وبسایت کلمه» روز ۳۱شهریور۱۳۹۹ خبر درگذشت نادر مختاری در زندان را اعلام کرد. این وبسایت نوشت: «نادر مختاری، یکی از معترضان آبان ۱۳۹۸ بر اثر ضربات باتوم در اعتراضات، مدتی در کما بود، اما پیش از نوروز ۱۳۹۹ و پس از به هوش آمدن، بر خلاف نظر پزشکان متخصص، به بازداشتگاه منتقل شد.» بر مبنای این گزارش، انتقال نادر مختاری به زندان با اصرار ماموران امنیتی، باعث وخامت بیشتر اوضاع جسمانی و درگذشت او در روز ۲۹شهریور۱۳۹۹شده است.
«حشمتالله حیاتالغیب»، مدیرکل زندانهای استان تهران، اما یک روز پس از انتشار این خبر در اظهاراتی مدعی شد نادر مختاری نه تنها جزو بازداشتیهای اعتراضات آبان ۱۳۹۸ نبوده است، بلکه کیفقاپ بوده و دوران محکومیتش به جرم سرقت را در زندان میگذرانده که به دلیل ابتلا به بیماری «تنگی نفس» در زندان جان باخته است.
حشمتالله حیاتالغیب از خبری که «کلمه» منتشر کرده، تنها مرگ جوان سیوپنج سالهای به نام نادر مختاری را تایید کرده است. حرفهای حیاتالغیب روز گذشته با واکنش یکی از نزدیکان خانواده مختاری مواجه شد. این فرد نزدیک به خانواده مختاری ادعاهای مدیرکل زندانهای استان تهران را «دروغهای بیشرمانه» خواند. وبسایت کلمه نیز ویدیویی از زمان بستری این جوان معترض در بیمارستان منتشر کرد که او را در بخش مراقبتهای ویژه و در شرایط وخیم نشان میدهد.
این اولین بار نیست که مقامات مسئول درباره جان باختن معترضان در بازداشتگاهها دروغ میگویند و به آنها نسبتهای ناروا میدهند. گزارش زیر مروری دارد بر دروغهایی که در چند سال اخیر درباره زندانیان جانباخته در زندانهای جمهوری اسلامی از سوی مسئولان حکومتی مطرح شده است.
***
«چرا به دروغ تهمت کیفقاپی و سرقت به فرزند عزیز این خانواده میزنید؟ نادر هیچگاه از سال ۹۴ تا امروز زندان نبوده و تمام این دروغهای بیشرمانه برای فرار از شکنجه و کشتن نادر مختاری است. آبان ماه ۱۳۹۸ زمان بازداشت نادر است.» این جملات بخشی از حرفهای منبع نزدیک به خانواده مختاری است که در پاسخ به ادعاهای مدیرکل زندانهای استان تهران عنوان شده است.
حشمتالله حیاتالغیب، مدیرکل زندانهای استان تهران، مدعی شده است نادر مختاری از سال ۱۳۹۴ به جرم کیفقاپی و سرقت در زندان بوده، در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ حضور نداشته و به بیماری تنگی نفس مبتلا بوده است که روز ۲۹ شهریور به همین علت در بازداشتگاه جان باخته است.
منبع نزدیک خانواده مختاری اما اعلام کرده است که خانواده مختاری از ۲۴آبان۱۳۹۸ خبری از فرزندشان نداشتهاند تا این که ۲۰ روز بعد او را روی تخت بیمارستان «شهدای هفت تیر» شهرری و در حالت کما مییابند. این منبع در بخشی از این گفتوگو از وضعیت وخیم نادر مختاری در بیمارستان میگوید: «نادر به بدترین شکل شکنجه شده بود، نادر پوست و استخوان شده بود، سرش ورم کرده بود، تمام دندانهایش را شکسته بودند، دستش را شکسته بودند و آن را گچ نگرفته بودند. دستش بهصورت کج جوش خورده بود! چرا دروغ میگویید؟ چرا مسئولان به دروغ میگویند، ضربه باتوم نبوده. وقتی میگویید ضربه باتوم کذب محض است، مشخص کنید چرا نادر در آن تاریخ در بیمارستان و در بخش مراقبتهای ویژه به خاطر ضربه به سر و شکستیهای متعدد بستری بودهاست؟» او خطاب به حشمتالله حیاتالغیب که ادعا کرده بود نادر مختاری بر اثر بیماری تنگی نفس درگذشته است، میگوید: «نادر آسم معمولی داشت، آیا بیماری آسم منجر به شکستگی سر و دست و به کما رفتن و مرگ یک انسان میشود؟»
او درباره سکوت خانواده نادر گفته است: «خانواده نادر به شدت تحت فشار هستند، از همان ابتدا که خانواده در بیمارستان او را در کما پیدا کردند، نیروهای امنیتی این خانواده را وادار به سکوت کردهاند، پدر نادر را تهدید کردهاند چرا معترضی و شکایت میکنی؟!
برو وگرنه تو را میبرند زندان و همان بلایی را سرت میآورند که سر پسرت آوردند، مدام خانواده را تهدید به بازداشت و برخورد میکنند. با این وضعیت طبیعی است که آنها در این شرایط سخت نخواهند یا نتوانند حرف بزنند.» نادر مختاری روز اول مهر ماه تحت تدابیر شدید امنیتی در «بهشت بیبی سکینه کرج» به خاک سپرده شده است: «وقتی خانواده برای شناسایی جسد به سردخانه کهریزک مراجعه کردند، فقط چشمهای او را نشان دادند و اجازه ندادند خانواده جسد را کامل ببیند، چون نادر را شکنجه کرده بودند و آثار شکنجه در بدن نادر مانده بود، چرا جنازه را از خانواده مخفی کردند؟ نادر را بدون مدرک و شناسنامه به خاک سپردند و تمام مدارک نادر رو از بین بردند. این کارها برای چه بوده است؟»
بخشی از داستان نادر مختاری شبیه چیزی است که بر سر خانواده «سارو قهرمانی» آمد. سارو قهرمانی جوان بیستوچهار ساله اهل سنندج بود. او در میانه اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ ناپدید شد و یازده روز بعد جنازهاش پیدا شد. یک منبع نزدیک به خانواده قهرمانی به «ایرانوایر» میگوید: «روز بیستوسوم دی ماه ۱۳۹۶، بعد از چندین روز پیگیری و مراجعه خانواده، به پدر و مادر سارو گفته بودند بیایید “بهشت محمدیه سنندج”. ماموران امنیتی با آمبولانس آمده بودند آنجا و جنازه جوان بیستوچهار ساله را تحویل خانواده داده بودند.»
زمانی که خبر کشته شدن سارو منتشر شد، «محمد ابراهیم زارعی»، فرماندار سنندج، در مصاحبه با «ایرنا» سارو را از عناصر وابسته به گروهکهای تروریستی معرفی کرد. او گفته بود: «سارو در این زمینه سابقهدار بوده و یک بار سال ۱۳۹۱ به خاطر این که قصد داشته است یکی از همشهریانش را ترور کند، دستگیر و به ۵ سال حبس محکوم شده بود، ولی با رافت اسلامی پس از دو سال از زندان آزاد شد. [اما] متاسفانه همکاری خود را با گروهکهای تروریستی از سر گرفته بود.» زارعی درباره چگونگی کشته شدن سارو هم توضیحانی داد: «این فرد روز چهارم دی ماه در یکی از پارکینگهای شهر سنندج اقدام به تهدید مسلحانه یکی از شهروندان میکند و دقایقی بعد از محل متواری میشود که در این ارتباط، فرد تهدیدشده از او نزد پلیس شکایت کرده و مستندات آن نیز موجود است. این فرد وقتی به همراه یکی از مرتبطین خود تحت تعقیب ماموران قرار داشت، بدون توجه به فرمان ایست ماموران از محل گریخت و سپس به سمت ماموران تیراندازی کرد که در درگیری کشته شد.» منبع نزدیک به خانواده قهرمانی میگوید: «همه این حرفها دروغ محض بود. سارو فقط زمانی که ۱۸ ساله بود به جرم هواداری از “حزب دموکرات کردستان”، چند روزی بازداشت شده بود و چون هیچ سابقهای نداشت با تعهد آزاد شد. اما آنها میخواستند کشته شدن سارو را توجیه کنند. همین شد که پدرش را تحت فشار قرار دادند تا حرفهای آنها را در تلویزیون تکرار کند.»
پدر سارو قهرمانی در تلویزیون حرفهای فرماندار سنندج را تایید و علیه فرزند خودش صحبت کرد. این منبع آگاه میگوید: «این اعترافات علیه فرزند را پس از خاکسپاری سارو از پدرش گرفتند. او را با جان دیگر اعضای خانوادهاش تهدید کرده بودند و او وادار شده بود هر آنچه میخواهند بگوید. کسی که جوان بیستوچهارسالهاش را تازه در خاک گذاشته، از جان مابقی اعضای خانوادهاش میترسد.» این منبع مطلع معتقد است همان وقت هم دروغهای حکومت درباره مرگ سارو مشخص بود و کسانی که اهل فکر و اندیشه بودند متوجه شدند که آنها دروغ میگویند: «اگر دروغ نمیگفتند چرا اجازه خاکسپاری و برگزاری مراسم فاتحهخوانی ندادند. چرا تاریخ دقیق مرگ او را اعلام نکردند؟» او چند لحظه سکوت میکند و میگوید: «مادر سارو تا چند روز شیون میکرد و میگفت صورت و بدن پسر جوانم کبود بوده است. آنها داغ دلشان هنوز تازه است.»
«سینا قنبری» یکی دیگر از معترضان دی ماه ۱۳۹۶بود. او روز ۱۷دی۱۳۹۶ در زندان اوین تهران جان باخت. «مصطفی محبی»، مدیرکل زندانهای تهران، علت مرگ او را «خودکشی از طریق حلقآویز کردن خود در دستشویی زندان» اعلام کرد. اما چندی بعد «علیرضا رحیمی»، یکی از نمایندگان مجلس وقت که از زندان اوین بازدید کرده بود، اعلام کرد فیلمی از خودکشی سینا قنبری در زندان وجود ندارد. یعنی با وجود این که در سالن دستشویی هم دوربین مداربسته نصب شده است، با این ادعا که دوربین سالن دستشویی خراب بوده و تصویری را ضبط نکرده است، مقامات هیچ مدرکی دال بر خودکشی سینا قنبری به خانواده او ارائه ندادهاند. یک سال پس از مرگ سینا قنبری، مادر او در گفتوگوبا «صدای آمریکا» سکوتش را شکست و به صراحت اعلام کرد فرزند ۲۲ سالهاش را در زندان کشتهاند. او گفته بود: «سینا قبل از بازداشت با شور و هیجان برای روز تولدش برنامهریزی میکرده است و امکان ندارد جوانی با چنین روحیهای دست به خودکشی بزند. به گفته مادر سینا، او دو بار در دوران بازداشت با مادرش تلفنی صحبت کرده و بار دوم عنوان کرده بود که کتک خورده است، اما همچنان روحیه خوبی داشت.» او در این گفتوگو تاکید کرده بود که در تمام یک سال گذشته، حتی یک درصد باور نداشته است که فرزندش خودکشی کرده باشد.
«وحید حیدری» یکی دیگر از معترضان دی ماه ۱۳۹۶ است که در بازداشتگاه اراک جان سپرد. روز بیستوچهارم دی ماه «غلامحسین محسنی اژهای»، سخنگوی وقت قوه قضاییه، درباره کشته شدن او در زندان اراک گفته بود: «یک نفر در کلانتری اراک خودکشی کرد. او فردی معتاد بود که همراه خود مواد مخدر داشت و سابقهدار بود. در این ارتباط، پروندهای در آنجا تشکیل شده و در حال رسیدگی است.» عموی وحید حیدری همان زمان به «کمپین حقوق بشر» گفته بود: «هنوز نمیدانیم چه اتفاقی افتاده است. چون ما روستا بودیم و وحید در اراک بود. کاسب بود، سر کار خودش بود. معتاد نبود، دستفروش بود و این چیزهایی که میگویند واقعیت ندارد و معلوم نیست چهطور شده است.» وحید روز شانزدهم دی ماه به خاک سپرده شد. یکی از فعالان مدنی اراک که میخواهد نامش محفوظ بماند به ایرانوایر میگوید: «یکی از اقوام او که موفق شده بوده جنازه وحید حیدری را ببیند، آثار ضربوشتم را روی جنازه این جوان دیده است. روی سرش اثر یک جراحت به شدت عمیق وجود داشته.»
«محمد نجفی»، وکیل دادگستری، که وکالت پرونده حیدری را بر عهده گرفته بود، نیز به کمپین حقوق بشر گفته بود: «این مرد جوان معترض بوده. آنها او را بازداشت کردند، مورد ضربوشتم قرار دادند و کشتند. حالا هم میخواهند حسن شهرت او را تخریب کنند.»
فعال مدنیای که با ایرانوایر گفتوگو کرده است، میگوید: «همه میدانند نادر و وحید و سینا و… را خودشان در زندان کشتهاند. کسی حرف آنها را باور نمیکند. اما خانوادهها را هم تحت فشار میگذارند و آنها مجبورند سکوت کنند. مگر شما محمد نجفی را به یاد ندارید.»
محمد نجفی، وکیل وحید حیدری، به خاطر گفتوگو با رسانههای خارج از ایران، نوشتن نامه به رهبری و شرح وقایع آنچه بر موکلانش گذشته و پیگیری پروندههایی شبیه پرونده وحید حیدری، با اتهامات متعدد با حکم ۱۴ سال زندان مواجه شد.