حسن راشدی: منوفارسی و دستپاچگی مرکزگرایان
ایران کشور سورپرایزهاست، گاهی در کشور اتفاقاتی میافتد که قابل پیشبینی نیست. باور کنید خوشبینانهترین افراد تصور انقلاب ۵٧ را علیه دیکتاتوری پهلوی نمیکردند.
نظام شاهنشاهی پهلوی با «ساواک» حرفهای و مخوفش چنان انسدادی در کشور به وجود آورده بود که هر کس فکر میکرد نزدیکترین اقوامش، حتی برادرش ممکن است از اعضاء ساواک باشد و اگر در خانوادهای کسی علیه شاه و حکومتش سخنی گوید ممکن است راهی سیاهچالهای ساواک شود!
بر همین اساس در میان عامه مردم جمله «دیوار موش دارد، موش گوش دارد!» را انتشار داده بودند که مردم حتی در چهاردیواری داخل خانهشان هم جرئت انتقاد از نظام شاه را نداشته باشند!
اما نارضایتی و اعتراض علیه حکومت، از نیمه دوم سال ۵۶ چنان شدت گرفت که اواخر سال ۵۶ حاکمیت پهلوی قافیه را باخت و اعتراضات در سال ۵٧ بهجایی رسید که شاه مجبور به ترک کشور شد و طومار نظام شاهنشاهی در ٢٢ بهمن ۵٧ پیچیده شد!
تا یک هفته پیش هم کسی تصور نمیکرد کارزار و یا به قولی هشتگ #منوفارسی طوفانی به این شدت بپا کند، چراکه تصور بر این بود ملیتهای غیر فارس ایران که درد مشترک دارند و صدسال است فشار تحقیر، توهین و شکنجه روحی از بابت تحمیل شدن زبان فارسی بهعنوان زبان دولتی و تحصیل را تحمل میکنند، چون تشکل و حزبی ندارند، نمیتوانند درد و رنج و خواستههای بهحق خود را در مجامع ذیصلاح مطرح کنند و انسجامی در بینشان نیست که بتوانند تجربههای تلخ خود را به خاطر عدم تحصیل به زبان مادری بهصورت منسجم بیان و از حقوق پایمالشده خود دفاع کنند!
اما هشتگ #منوفارسی که به ابتکار سه تن از فعالین مدنی و از طریق صفحه اینستاگرام #پایان_تک_زبانی به راه افتاد و غیر فارس زبانان ایران تحقیرها، توهینها و نژادپرستیهای اعمالشده علیه زبان، فرهنگ و شخصیت خود را از دوران تحصیل در مدارس و دانشگاهها و زندگی روزمره بهصورت هشتگ #منوفارسی توئییت کردند آنچنان طوفانی بپا کرد و چهره کریه شوونیسم فارسی را نشان داد که خبرگزاریهای مشهور جهان مجبور به بازگویی قسمتی از این تجربههای تلخ و نژادپرستانه شدند!
اما جای تعجب است که سلطنتطلبان و شاهزاده پرستها و ایرانشهریهای خارج نشین و مخالف جمهوری اسلامی، با مرکزگرایان و ایرانشهریهای داخل و بهظاهر طرفداران نظام، موضع یکسان در مخالفت بابیان این درد و رنجهای ملموس و صدها هزارنفری داشتند و آن را توطئه دشمن علیه زبان فارسی دانستند و این در حالی است که توئییت کنندگان، هیچگونه دشمنی با خود زبان فارسی ندارند بلکه تجربه تلخ دوران تحصیل و زندگی خود را که از طریق زبان فارسی بر آنها تحمیلشده به زبان ساده بیان کردند.
متأسفانه طرفداران دموکراسی و حقوق انسانی و روشنفکران جامعه فارس زبان داخل و خارج نشین هم که گاه بر سر رفتن و یا نرفتن زنان به ورزشگاه صدای اعتراض خود را به عرش اعلی میبرند مهر سکوت بر دهان زده و جملهای از این رنجها نگفتند!
نویسنده: حسن راشدی