بیانیه تحلیلی حزب دموکرات آذربایجان : شعله های قیام مردم روز ۲ فروردین درشهراورمیه بر آمده از کدام آتش زیر خاکستر بود ؟
در میان امواج پرسرعت قطب گیریهای جدید جهانی، کشور ما نیز از اتفاقات نامیمون و هدفمند در همکاری با ابتکارات حکومت جمهوری اسلامی در هفته گذاشته مصون نبود. صد البته هیچ شک و گمانی در این مورد که اتفاقات ناهنجار در کشور ما نیز در پیوند تنگاتنگ با بازی های جهانی قدرتهای بزرگ ، شرکا و دولتهای دوست ، و همچنین مهره های نیابتی شان در خارج و داخل رژیم برای تغییر یا تحکیم این بازی ها گره میخورد , وجود ندارد.
روز ۲۸ اسفند نهادهای مختلف کوردی که از طرف رژیم موفق به کسب مجوز برای برگزاری مراسمی به بهانه جشن نوروز شده بودند، فرصت را غنیمت شمرده و جشن را به “میتینگی” برای به نمایش گذاشتن ادعاهای توسعه طلبانه تبدیل کردند بطوریکه شعار کذایی “اورمیه کوردستان است” (که سالها است ساخته و پرداخته و به گمان خود ، خوب جا انداخته اند)، تبدیل به دال مرکزی این میتینگ مشکوک با مجوز تهران شد. میتینگی مزین به الوان پرچم هایی حزب کارگران ترکیه (پ ک ک). شایان ذکر است که به استناد رسانه ها سخنرانی ها و فعالیتهای احزاب کوردی چون حدکا و پژاک ( شاخه ایرانی پ ک ک ) نه تنها شهر اورمیه، بلکه کل آذربایجان غربی بخشی از “کردستان بزرگ” فرض میشود که این گروهها به آن “کردستان شرقی” میگویند. ( پاورقی ۱ )
ناگفته پیدا بود که حرکت ملی – دمکراتیک آزربایجان با میدان داری قشر های گوناگون مردم، چنین عملی را بدون عکس العمل نخواهد گذاشت. چنین شعاری عملا اعلان جنگ بر سر آزربایجان غربی است که در ترانه ها و آواز های خوانندگان دوره گرد کرد در کنار کردستان، کرمانشاه، ایلام و لرستان به عنوان “کردستان شرقی” فرض شده است ، با این امید که چنین وهمی به تدریج از خلال اخبار و جراید بر سر زبان مردم راه یابد و اینطور به نظر برسد که جغرافیای مورد نظر “منطقه مورد مناقشه” است. این روند بی شباهت به اطلاق “منطقه مورد مناقشه” در مورد قره باغ نبود.
درایت و هوشیاری فعالان و مردم تورک از اقشار گوناگون در مسکوت گذاشتن پاسخی میدانی و رسانه ای درخور، از آسیب زنندگی این مندرجات و ادعاها می کاست. تورک ها دهها سال است که با صبر و تحملی قابل تحسین این ادعاها را بارها شنیده و با یاد آوری اتحاد کورد و تورک در دوران حکومت های ملی آذربایجان و کردستان در اواسط دهه ۲۰ شمسی، مدعیان و طرفداران آنها را به دست کشیدن از این اراجیف و ادعاهای خونبار تشویق و ترغیب مینمودند.
ولی این بار برای خود حکومت هم ، پاسخ تورکها به این ادعاهای ارضی آن هم در خاک خود آزربایجان قابل پیش بینی بود. اگر چه اعتراض در چنین ابعادی که تمام خیابانهای اصلی و فرعی اورمیه با صدها هزار نفر از دستجات گوناگون مردم اشغال شود برای خود حکومت نیز شگفت آور بود.
حکومت تلاش کرده بود با برگزاری مراسم در روز احیا و ضربت خوردن امام اول شیعیان و با نمایش مظاهر مذهبی، این تظاهرات را تحت کنترل خود نشان دهد. ولی عزاداری که به شکل سنتی همه ساله برگزار میشد، به روز پاسخگویی به ادعاهای گوناگون در این استان تبدیل شد بطوریکه جمعیت حاضر به گروهی عزادار آشنا که شمشیر هایی چوبی و سمبولیک مراسم سنتی را با خود داشتند ( که امسال از آن در مدیای با رسالت خاص غرض ورزانه چون ” چماق” یاد میشود !) محدود نماند و مردمی از تمام اقشار مذهبی، چپ و راست ، زنان، سالخوردگان و جوانان، دانشجویان و دانش اموزان، کارگران و رانندگان، بازنشستگان، ملی مذهبیون تورک و بازاریان و … همه و همه به میدان آمدند و سیل خروشانی خیابانهای اورمیه را به تسخیر در آورد.
تلاش حکومت برای کانالیزه و محدود کردن شعارها به “حیدر حیدر” و مشابه آن عقیم ماند. مردم برای اولین بار رسما در گروه ها و دسته های چند صد نفری شعارهایی در پاسخ به ادعاهای ارضی کردها با مضمون “اورمیه آزربایجان است و اذربایجان خواهد ماند” سر دادند. به دلیل همگانی بودن قیام، دسته جات مختلف مردم این شعار را با پیشینه و باورهای مختلف مذهبی، سکولار و حتی تند، افراطی، تهدید کننده و حتی در ستایش چهره های مذهبی حکومتی بر زبان راندند. اما در کل میتوان این قیام را در محورهای زیر مورد تحلیل قرار داد:
زنان سالمند و بخصوص نسل جوان که با پوشش عرفی در صفوف اول بودند نشان از این داشت که این قیامی مذهبی نیست بلکه ترکیبی از اتحاد ایده های گوناگون تحت محور مشترک “آزربایجان” است.
طیف مختلف مردم که ترکیبی از مذهبیون، سکولارها، چپ ها، راستها، فعالان فرهنگی-زبانی، کارگران پیر و جوان، دانشجویان و دانش اموزان، سندیکاهای رانندگان و اتوبوسرانان و بازنشستگان و … را بازو به بازو در کنار هم آورده بود به نام آزربایجان و برای آزربایجان فریاد میزدند؛ آزربایجان وار اولسون، ایسته مین کور اولسون. ( زنده باد آزربایجان، تا کور شود هر آن کس که نتواند دید)!
حکومتی که به مناسبت ۲۲ بهمن نتوانسته بود گروه های ده نفری را در اکثر شهر های کشور از جمله اورمیه از خانه ها به بیرون بکشاند، با بهت تمام شاهد آن شد که حد حسابی را که برای یک میتینگ کنترل شده در پاسخ به میتینگ ۲۸ اسفند در نظر گرفته بود هم از نظر کمی وهم کیفی بسیار فراتر رفت و کنترل را مردم خود به دست گرفتند.
رنگارنگ بودن و صد البته یکدست نبودن این قیام در مقابل آن میتینگ “نوروز” , احتمال به میدان آمدن شعارهای گوناگون از طرف نیروهای مختلف را میداد. اما محور اصلی شعارها رد ادعای واهی تعلق اورمیه به کوردستان بود که مردم به تنگ آمده به انواع مختلف در حالی بسیار خشمگین بر زبان میراندند و البته انتظاری بیش از این هم بعد از ده ها سال خراش شبانه روزی بر بدنه جامعه و آزار دادن آنها با شعارهای پر از ادعاهای توسعه طلبانه و زیاده خواهانه نمی رفت.
با آمدن سیل خروشان مردم به صحنه صد البته نکته قابل توجه دیگر ، پاسخی با طبیعت ” رفراندوم” به ادعا های بی اساس در مورد ترکیب جمعیتی شهر بود که به راحتی از سوی هر فردی ، حتی بدون تحصیلات در رشته آمار و ارقام ، و فقط از تقسیم مساحت بر اساس متر مربع بر تعداد احتمالی جمعیتی متوسط که در لحظه تراکم اینچنینی میتواند در مساحتی معلوم وجود داشته باشد نیز قابل محاسبه است !
جالب توجه است که دیروز یکشنبه احزاب حدکا و کومله و امروز پژاک ( شاخه ایرانی پ ک ک ) با انتشار بیانیه هایی با مضامین مشترک و نزدیک به ادبیات جمهوری اسلامی_که احتمالا بعد از مذاکرات مختلف بر سر میز رژیم به آنها نیز سرایت کرده است_ دستجات چندین صد هزار نفری انسانها را در یک قلم گستاخانه “پانترک” خواندند. دست پیش گرفتند که پس نیافتند و عامدانه به جای تمرکز بر شعار اصلی این قیام که پاسخ دندان شکن به ادعای آنها بود، با بزرگ نمایی بخش ملی-مذهبی که ذاتا در این سیل خروشان مردمی در حاشیه مانده بود، به شکلی کاذب وموذیانه از به مخاطره افتادن” اتحاد و دوستی تورک و کورد “سخن گفتند ، اشک تمساح ریختند بدون اشاره و اعتراف به اینکه در واقع سالیان سال است خود آنها با طرح ادعاهای ارضی وکوردستان خواندن اورمیه تیشه به ریشه این اتحاد زده اند و میزنند.
ما در حزب دمکرات اذربایجان در سالهای گذشته علاوه بر تذکر های دوستانه گروهی و فردی در هر فرصتی، (در سه بیانیه سیاسی) کوردها را از طریق احزابشان _ که در واقع سر نخ های خیمه شب بازی و نمایش های توسعه طلبانه را بدست دارند_ به هوشیاری و درایت دعوت کرده ایم. ( ( پا ورقی ۲, ۳, ۴ ) . امروز نیز بازخوانی دقیق این سه بیانیه سیاسی را شدیدا به آنها توصیه میکنیم.
ما به این بیانیه که فقط نمادهایی کوچک از تلاش های روزانه ما دربیدار کردن وجدانهای مسخ شده و احیانا گول خورده با ” وعده های سرزمینهای در کتابهای مقدس آمده برای ما و شما ” حریصانه چهارنعل در دنیای اتوپیایی خود می تازند بسنده نکردیم.
در تاریخ ماه مه ۲۰۱۸ به ابتکار اعضا ی حزب ما در ” کنگره ملیت های ایران فدرال” توافق نامه ای به نام “قطعنامه کنگره ملیتهای ایران فدرال درباره حدود و ثغور ارضی مناطق ملی در ایران ” طرح و امضا کردیم که مشخصا به سبب این حرکات و شعارها و مندرجات تحریک کننده احزاب کردی عضو در کنگره بود . این توافق نامه بارها زیر پا گذاشته شد و نهایتا در تاریخ ۲۳ فورال ۲۰۲۴ ” درخواست رسیدگی به به شکایات را تحت عنوان ” راهی که نباید طی میشد ” را به هیات اجرایی کنگره فرستادیم که بیش از یک سال است بی پاسخ مانده است . (پاورقی ۵ , ۶ ) .
ما در نوامبر ۲۰۲۳ به ابتکار مهندس حسن شریعتمداری در تلاش برآمدیم که انجمنی به نام دوستی کرد و ترک تشکیل دهیم و تنی چند از سران بنام احزاب کردی را نیزکه ظاهر از این ابتکار استقبال کرده بودند را دعوت کردیم که برای آغاز کارهای مقدماتی گفتگو کنیم. کار به آنجا رسید که در تاریخ ۷ دسامبر همان سال نامه ای رسما به حزب دموکرات کردستان از طرق جناب حسن شرفی عضو کمیته مرکزی این حزب فرستادیم و منتظر پاسخ شدیم , اما حتا یک خبر در مورد این که نامه دریافت شد نیز به ما نداند , اما درمذاکرات که در میل های رد و بدل شده موجود است مستقیما در مقابل سؤال ما مبنی بر ادعا های ارضی بر آذربایجان اعلام کردند که : ما اینجا نیامده ایم که مسائل خاور میانه را حل کنیم! (پاورقی ۷)
ما باور داریم به مرور و باصیقل خوردن و کاهش خشم و آزردگی مردم تورک، شعارهای میدانی در این زمینه نیز متعارف تر، پخته تر و پر معنا تر به صحنه خواهد آمد که وضعیت از آن چه که احزاب کوردی با رتوریک منفی، خونبار و زیانبار به اینجا کشانده اند، بدتر نشود. امیدواریم هر گونه شعار مبتنی بر خاک خواهی و خاک پرستی از میان دودمان همسایه تورک برداشته شود تا این رویارویی های کلامی فردا به رویارویی های مسلحانه نینجامد. زیرا برای رفع مرض باید به علت شیوع آن متمرکز شد و به جای اشک تمساح ریختن به شکلی کاذب وموذیانه از به مخاطره افتادن” اتحاد و دوستی تورک و کورد “سخن گفتن ، در راستای از میان برداشتن علت مرض که در اینجا ادعاهای بخشی از کوردها و خصوصا احزابی چون حدکا و پژاک بر کل استان آذربایجان غربی و حتی دیگر استانهای غیر کوردنشین چون ایلام و لرستان است ، تلاش کرد.
————————————————————————
۱ )
https://kurdistanmedia.com/fa/news/%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%87-%D8%AE%D8%A7%DA%A9
۲, ۳, ۴ )
۵ , ۶ )
درخواست رسیدگی به:
راهی که نباید طی می شد
هئیت اجرایی کنگره ملیتهای ایران فدرال
هماهنگ کننده کنگره ملیتهای ایران فدرال
آقای حافظ فاضلی
بعد از سلام؛ در طول سالهای طولانی حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا) سیاست ادعای ارضی نسبت به بخشی از آذربایجان تاریخی (آذربایجان غربی) را تبلیغ و ترویج کرده است. پیش از این بارها در تمامی سطوح تشکیلاتی با این حزب دیدار کرده و تاثیرات بسیار مخرب و ویرانگر سیاست ادعای ارضی نسبت به آذربایجان را برای رهبری حدکا توضیح داده ایم. یکی از این نوع خبرها را که در سایت رسمی حدکا “کوردستان مدیا” منعکس شده، خبر “غارت بزرگترین معدن اورانیوم در کردستان از سوی رژیم” بود. اما وقتی محتوای خبر را کنترل میکنیم متوجه میشویم که معدن اورانیوم مذکور درخبر در شهر خوی آذربایجان غربی قرار دارد و به کردستان از دور یا نزدیک هیچ ارتباطی ندارد. (اسناد این خبر را در پایین برایتان درج میکنیم)
آخرین از این دست فعالیت های توسعه طلبانه، مصاحبهء آقای خالد عزیزی سخنگوی رسمی حزب در تاریخ 15 بهمن 1402 است که در آن مواضع حزب متبوع خود را تشریح میکند. آقای عزیزی در بخشی از این مصاحبه به چشم انداز مناسبات کردستان و آذربایجان اشاره میکند و موضعی حیرت انگیز و بشدت تشنج آفرینی را بر زبان می راند و میگوید: “در اینجا مشخصا پیشنهاد میکنم در منطقهای که آنها آنرا آذربایجان غربی و ما استان ارومیه مینامیم و مورد مناقشه است” (پایان نقل قول)
شایان یادآوریست که تصویب “قطعنامهء حدود و ثغور ارضی مناطق ملی در ایران” در کنگره ملیتهای ایران فدرال تنها و تنها برای پایان دادن به سیاست ادعاهای ارضی و تفکرات توسعه طلبانه به میان آمده بود. تصویب این قطعنامه برای پایان دادن به نامگذاریهای کذایی به سرزمینهای کهن با نامهای بسیار قدیمی به میدان آمد، اما و متاسفانه حدکا هیچ وقعی برای این قطعنامه قائل نشده است. در بند دوم “قطعنامهء حدود و ثغور ارضی مناطق ملی در ایران” دقیقا چنین آمده است: “طرح ادعاهای ارضی در عمل با تشدید تضاد میان جنبشهای سیاسی ملیتهای ساکن در ایران، عملا خدمت به جمهوری اسلامی ایران است” (پایان نقل قول)
آیا نام گذاری جدید به “استان آذربایجان غربی” و “استان اورمیه” خواندن آن استان مصداق عینی نقض آشکار بند دو قطعنامهء حدود و ثغور ارضی مناطق ملی در ایران نیست؟ این پیمان شکنی حدکا و زیرپا نهادن قطعنامهء تصویب شده، تاکنون چه واکنشی از سوی هئیت اجرایی و یا شورای مرکزی کنگره ملیتهای ایران فدرال داشته است؟
برای اطلاع دوستان در کنگره ملیتهای ایران فدرال یادآوری کنیم که حزب دمکرات کردستان ایران سرزمین کردستان ایران را در ادبیات سیاسی خود متشکل از پنج استان میداند؛ استان کردستان(با نام جعلی استان سنندج)، استان کرمانشاه، استان ایلام، استان آذربایجان غربی (با نام جعلی استان اورمیه) و استان لرستان!.
در جای دیگر همین مصاحبه آقای خالد عزیزی مردم ترک را به “عنوان سرکوبگران کردستان” معرفی میکند و عملکرد فرماندهان ترک در سپاه پاسداران رژیم را به حساب مردم ترک مینویسد و می گوید: “ما در جریان انقلاب با رژیم مبارزه کردیم و رژیم از این فرصت استفاده کرد توسط فرماندهان ترک از مردم ترک برای سرکوب کردستان استفاده کرد. هم مردم ما از ترکها زخم خورده هستند و هم ترکها کردستیز شده اند. هنوز این فرماندهان سپاه پاسدارن در منطقه در راس قدرت هستند و برای کردستیزی همچنان تلاش میکنند” (پایان نقل قول)
شایان ذکر است که این بخش از سخنان آقای خالد عزیزی در ترجمه فارسی منتشر شده در سایت حدکا (کورد مدیا) حذف شده است. یعنی سرکوبگران کردستان که به زعم آقای عزیزی ترکها هستند به زبان کردی در جامعه کردستان تبلیغ میشود. اما در ترجمه فارسی و برای بی خبر ماندن مردم غیرکرد از این تبلغات منفی علیه ترکها، آن بخش از گفتگو در ترجمه فارسی آن حذف میشود. این بدان معنی است که نفرت پراکنی علیه مردم ترک از سالهای قبل در تبلیغات حدکا جریان داشته است، اما این تبلیغات منفی حزب در بخش زبان فارسی “کوردستان مدیا” کاملا مفقود است.
به بیان دیگر یک استراتژی دو لبه از سوی حدکا علیه مردم ترک و آذربایجان در جریان است؛
یک: نفرت پراکنی علیه مردم ترک به مثابه سرکوبگران خلق کرد دو: ترویج اندیشهء الحاق آذربایجان غربی به کردستان
این استراتژی دو لبه حدکا علیه آذربایجان و خلق ترک، آنچنانکه آقای خالد عزیزی نام گذاشته اند، “مناقشه” نیست، نام اصلی این استراتژی دو لبه، ترویج و تدارک جنگ داخلی در آذربایجان غربی در شرایط بحران و خلاء قدرت سیاسی در زمان سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است. به بیانی دقیق تر هدف حدکا ترویج و تدارک یک جنگ اتنیکی در آذربایجان غربی است که به روشنی میتوان گفت که جز کشتار مردم و ویرانگری در آن منطقه نتیجهء دیگری نخواهد داشت.
ویرانگری این استراتژی دولبه حدکا را حتی قبل از سرنگونی رژیم علیه حقوق خلقهای غیرفارس و بویژه تخریب جنبش های ملی- دمکراتیک متعلق به آنها در اذهان عمومی ایران را میتوان از هم اینک نیز به روشنی مشاهده کرد. یکی دیگر از نتایج شوم این استراتژی دو لبه حدکا به روی کار آمدن یک رژیم فاشیستی در فردای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است. چه حدکا با این سیاست توسعه طلبانه و کردستان خواندن آذربایجان غربی (که حقیقتا خواب و خیالی بیش نیست) اکثریت مردم را به وحشت می اندازد و مردم عادی را برای تشکیل دولت آتی بسوی جریانات راست افراطی و فاشیست مرکز هل می دهد و زمینه ساز تشکیل یک دولت ناسیونالیست- شونیست دیگر در فردای سرنگونی رژیم خواهد شد. نتیجهء شوم این سیاست را حتی از هم اینک نیز میتوان به راحتی به عینه دید.
حزب دموکرات آذربایجان، آزادی و برابر حقوقی خلق ها در ایران آتی و تحقق یک دمکراسی کثرتگرا در آن را تنها و تنها در گرو همبستگی ملیتها و اتحاد عمل جنبش های دمکراتیک در سطح ایران ارزیابی میکند.
حزب ما اتحاد عمل بدون اختلافاتی از این دست میان جنبش های ملی ترک و کرد با همراهی دیگر جنبشهای ملی متعلق به خلقهای غیرفارس و جریانات سیاسی دمکرات در مرکز را پایه و اساس تغییرات بنیادین در ایران میداند و بر آن پافشاری می کند.
حزب دموکرات آذربایجان، با کمال تاسف و جدیت بسیار زیاد از کنگرهء ملیتهای ایران فدرال میخواهد که به تخطی حزب دمکرات کردستان ایران نسبت به “قطعنامهء حدود و ثغور ارضی مناطق ملی در ایران” رسیدگی کرده و هر چه سریعتر در جهت تغییر این سیاست ویرانگر حدکا اقدام لازم را بعمل آورد.
با احترام
حزب دموکرات آذربایجان
23-02-2024
—————————————————————-
۷)
هشتم دسامبر ۲۰۲۳
حزب دموکرات کردستان ایران
توسط جناب آقای حسن شرفی
محترماً –
در جریان گفتگوهای اخیر برای تشکیل انجمن دوستی ترکها و کردهای ایران موضوعی به این مضمون به اطلاع گروه ترکهای شرکت کننده در این گفتگوها رسید که درگذشته حزب دموکرات کردستان ایران مصوبهای را تصویب کرده است که طی آن استان آذربایجان غربی بخشی از کردستان شناخته شده و آن را استان ارومیه نامگذاری کردهاند.
خواهشمند است برای روشن شدن اذهان عمومی و در جهت استقرار حسن همسایگی و دوستی بین کردها و ترکهای ایران که میتوانند به اتفاق به یک نیروی سیاسی بزرگ برای شکل دادن به سپهر سیاسی آینده ایران تبدیل شوند، به این سوال که آیا وجود چنین مصوبهای در اسناد حزب دموکرات کردستان ایران صحت دارد پاسخ فرمایید.
با احترام
حسن شریعتمداری، ضیا صدر، سعید اسلامی، سیمین صبری، احد وکیلی، پرویز نویدی، محمد حسین یحیایی، رضا مریدی