باز هم شلیک مستقیم پلیس به شهروندان؛ ماجرای آرزو بدری چیست؟
فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در نهایت سه هفته پس از شلیک سه گلوله به سوی «آرزو بدری»، در گزارشی تصویری، مسوولیت این حمله را پذیرفت؛ اما تقصیر را به گردن این زن جوان انداخت. شلیک مستقیم گلوله از سوی ماموران انتظامی به سوی شهروندان از مسائل جاری و پرتکرار در نیروی انتظامی است.
***
آرزو بدری، زنی ۳۱ ساله و مادر دو فرزند، روز اول مردادماه ۱۴۰۳ پس از اصابت گلوله به کمرش ابتدا به مراکز درمانی در نور و ساری انتقال یافت و بنابر گزارشها، در حال حاضر در «بیمارستان ولیعصر» تهران در شرایط امنیتی بستری است.
بر اساس آخرین اخبار منتشر شده، وضعیت جسمی آرزو بدری وخیم است.
دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی برای روزها موفق شدند که اخبار پیرامون شلیک به این زن را کنترل کنند، در نهایت اما پس از انتشار جزییات آن، در مدتی کوتاه، دو گزارش متناقض از آن منتشر کردند و همچون موارد مشابه با انتشار روایتهای متفاوت واقعیت سعی در مخدوش کردن واقعیت داشتند؛ اگرچه در نهایت تکذیب نکردند که «در جریان تعقیب و گریز، پلیس سه گلوله به سمت لاستیک این خودرو شلیک» کرده است.
روایت نیروی انتظامی از شب شلیک به آرزو بدری
فرمانده انتظامی شهرستان نور در استان مازندران روز دوم مرداد۱۴۰۳ اعلام کرده بود که یک خودروی پراید ۱۱۱، ساعت ۲۳ شب اول مرداد «با استفاده از قانون بهکارگیری سلاح» متوقف شده است.
در این گزارش «مقصر» اصلی حادثه، شهروند حادثهدیده اعلام و ادعا شده بود که او از دست پلیس «فرار» کرده است.
انتشار این گزارش توجه افکار عمومی را به خود جلب و برخی منابع حقوقبشری ضمن افشای هویت آرزو بدری، گزارش دادند که به خودروی این زن به دلیل پوشش اختیاری او شلیک شده است.
در گزارشی که «بیبیسی فارسی»، ۲۰ مرداد ۱۴۰۳ به نقل از یک منبع مطلع منتشر کرده بود، اطلاعات جدیدی در رابطه با آرزو بدری عمومی شد از جمله اینکه این زن در حال حاضر «تحت تدابیر شدید امنیتی» در بخش آیسیو در بیمارستان «ولیعصر» تهران بستری است و «در پی شلیک به کمرش در حین رانندگی توان راه رفتن را از دست داده است.»
بر اساس این گزارش، پزشکان بعد از حدود ده روز موفق شدند گلوله را از کمر آرزو بدری خارج کنند اما ریه و نخاع او «آسیب جدی» دیده است.
در گزارش بیبیسی فارسی دلیل شلیک پلیس به خودروی آرزو بدری مشخص نشده، اما به نقل از همان منبع آگاه تایید شده است که «شیشههای خودروی این زن جوان دودی بوده است.»
پس از انتشار این گزارش، فرماندهی انتظامی استان مازندران دومین گزارش خود را منتشر و در آن تایید کرد که سرنشین زن یک خودرو که در پی تیراندازی پلیس شهرستان نور مصدوم شده است.
در هیچ کدام از این دو گزارش البته به نام زنی که بر اثر شلیک ماموران مصدوم شده، اشارهای نشده است. در گزارش دوم نیروی انتظامی اما تایید شده است که «زن سرنشین خودروی که به آن شلیک شده است، پس از نزدیک به سه هفته هنوز به صورت کامل درمان نشده است.»
روایت متفاوت سپاه از شلیک در شامگاه
خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، ۲۵ مرداد۱۴۰۳ اما روایتی متفاوت و این بار تصویری منتشر کرد.
این گزارش با تصویری محو از دوربینهای مداربسته آغاز میشود که حرکت سریع یک ماشین را نشان میدهند، ماشینی که بهادعای گوینده گزارش پراید حامل آرزو بدری است.
پس از یک کات، تصویری بسته از یک پراید دیده میشود که جای هیچ گلولهای روی آن مشخص نیست و زیرنویسی تاکید میکند که این خودرو شیشههای دودی دارد.
پس از آن «اعترافات اجباری» یک زن به تصویر در میآید. زنی که با صورت شطرنجی و با صدایی دستکاری شده، میگوید: «از پارک جنگلی زدم بیرون…من اشتباه کردم… من فرار کردم… من فرار کردم…من فرار کردم.» او اما نه اشارهای به نسبتش به آرزو بدری میکند و نه به شلیک پلیس
در بخش آخر این ویدیو نیز تصویر انتقال یک مجروح با هلیکوپتر به نمایش در آمده است و زیرنویس توضیح میدهد که «اعزام هلیبرد بیمار به بیمارستان ساری»
این ویدیوی ۵۶ ثانیهای اما چندین تناقض در خود دارد و سوالات زیادی را پیش میآورد. برای مثال، در بخش اول ویدیو پس از خودرویی که ادعا میشود پراید حامل آرزو بدریاست، به یک سمند دیگر نیز اشاره میشود که سرعتی مشابه دارد اما گزارشی از شلیک به آن نیست. همچنین در تصاویر منتشر شده، نشانی از ایست پلیس دیده نمیشود.
از سوی دیگر در تنها تصویر منتشر شده از خودرویی که ادعا میشود حامل آرزو بدری بوده، تصویری بسته از سمت چپ ماشین دیده میشود؛ همان تصویری که در آن جای گلوله دیده نمیشود. اما زنی که در ادامه «اعتراف میکند به فرار کردن» تاکید دارد که راننده بوده است. با فرض صحت ادعای این زن، آرزو بدری در سمت راست، کمکراننده نشسته و مشخص نیست که به آن سمت چند گلوله شلیک شده و آن گلولهها به کدام قسمت ماشین اصابت کردهاند.
در پایان نیز تصاویر مربوط به انتقال بیمار به بیمارستان در نور روز ضبط شدهاند. در حالیکه در گزارشهای رسمی منتشر شده تاکید شده است که ساعات پایانی شب به خودروی حامل آرزو بدری شلیک شده است.
این گزارش تصویری ۵۶ ثانیهای هفت بار کات خورده است.
خبرگزاری «فارس» همچنین در گفتوگو با « یک کارشناس انتظامی» مدعی شده است که «دستور توقف پلیس به علت بدحجابی امری محال» است چرا که «اساسا قدرت تشخیص در شرایطی که ماشین به «سرعت» در جاده اصلی بین شهری از پارک جنگلی نور به سمت محمودآباد با شیشههای دودی و در تاریکی هوا در حال حرکت است، وجود ندارد».
در ادامه این گزارش آمده است: «راننده بدون توجه به دستور پلیس و علائم هشدار دهنده از جمله چراغ گردان و آژیر ماشین پلیس اقدام به فرار از صحنه میکند.در ادامه تلاش پلیس برای مسدود کردن مسیر حرکت این خودرو به نتیجه نمیرسد و در نهایت عوامل انتظامی با رعایت قانون استفاده از سلاح، برای متوقف کردن این خودرو به سمت آن شلیک میکنند.»
خبرگزاری فارس همچنین بدون اشاره به منبع خبرش، مینویسد: «اطلاعات رسیده نشان میدهد که در جریان این تعقیب و گریز پلیس سه گلوله به سمت لاستیک این خودرو شلیک کرده است که یکی از تیرها به یکی از دو سرنشین خودرو (خانم آرزو بدری) اصابت و باعث مصدومیت وی میشود.»
با فرض صحت اطلاعات منتشر شده در گزارش فارس، مامورانی که به خودروی حامل آرزو بدری شلیک کردهاند، مواد ۶ و ۷ قانون نحوه بهکارگیری سلاح توسط ماموران را نقض کردهاند. در ماده شش این قانون تاکید شده است که ماموران تنها در صورتی مجاز به شلیک هستند که «وسیله نقلیه بنا به قراین و دلایل معتبر یا اطلاعات موثق مسروقه یا حامل افراد متواری یا اموال مسروقه یا کالای قاچاق یا مواد مخدر و یا بطور غیرمجاز حامل سلاح و مهمات باشد.»
ماده هفت همین قانون نیز تاکید دارد که ماموران «هنگام بهکارگیری سلاح باید حتیالمقدور پا را هدف قرار بدهند و مراقبت نمایند که اقدام آنان منجر به فوت نشود و به اشخاص ثالث که دخیل در ماجرا نیستند، آسیب نرسد.»
در گزارشهای نیروی انتظامی و گزارش منتشر شده توسط خبرگزاری فارس تاکید شده است که این شلیک بهدلیل اجرای طرحی در راستای مبارزه با سرقت صورت گرفته است. از سوی دیگر پیش از این برخی منابع، از جمله بیبیسی فارسی، گزارش دادهاند که ماموران دستکم یک بار «از سمت در راننده» به سرنشینهای این خودرو شلیک کردند.
همچنین زمان این تیراندازی قبلا، توسط رسانههای مستقل و نیروی انتظامی، ساعت ۲۳ شامگاه «اول مرداد» ذکر شده بود اما خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران زمان آن را شامگاه «دوم مرداد» گزارش کرده است.
فشار بر خانواده آرزو بدری
اگرچه خبرگزاری فارس و دیگر رسانههای نزدیک به سپاه پاسداران طی روزهای گذشته تلاش کردند تا با انتشار اخبار متناقض، اثبات کنند که شلیک به آرزو بدری ارتباطی با موضوع حجاب اجباری ندارد، اما هیچ کدام توضیح نمیدهند که چرا خانواده او تحت فشار هستند.
پیش از این گزارشهایی از فشار بر خانواده آرزو بدری در رابطه با اعتراف اجباری منتشر شده بود. بیبیسی هم در گزارش خود تاکید کرده بود که «هربار تنها چند دقیقه اجازه ملاقات به خانواده میدهند و پیش از آن گوشیهای موبایلشان را ضبط میکنند. کسی اجازه عکس یا فیلم گرفتن از خانم بدری را ندارد.»
اگر روایت رسمی جمهوری اسلامی از نحوی شلیک به آرزو بدری، صحیح است، مشخص نیست که چرا خانواده او تحت فشارهای امنیتی قرار دارند و خود آرزو بدری نیز که در شرایط وخیمی از نظر جسمی به سر میبرد، زیر نظر نهادهای امنیتی است.
آرزو بدری اولین زنی نیست که به در چنین شرایطی بستری است و برای حیات در حال جنگ است.
پیشتر «آرمیتا گراوند»، دختر ۱۷ سالهای که تصاویر بدون حجاب اجباریاش در یکی از ایستگاههای متروی تهران منتشر شده بود، با عوارض ناشی از خونریزی مغزی و خونریزی در جمجمه، تحت تدابیر شدید امنیتی در بیمارستان بستری شد و پس از مدتی جان سپرد. «مهسا ژینا امینی» نیز پس از ساعتی بازداشت در مقر گشت ارشاد، به بیمارستان منتقل شد و جان خود را از دست داد.
از سوی دیگر نیروهای انتظامی، نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی، فارغ از نظارت نهادهای قضایی، بارها تاکنون با شلیک مستقیم جان افراد را گرفتند.
گذشته از افرادی که در جریان اعتراضات با شلیک مستقیم جان خود را از دست دادند، مانند
«غزاله چلابی»، «دانش راهنما»، «ساسان قربانی» تعدادی از جانباختگان جمعه سیاه زاهدان، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی روزانه کولبران و سوختبران را نیز هدف مستقیم قرار میدهد. آشکار است آنچه برای جمهوری اسلامی و نیروهای مسلح آن، کمترین اهمیت را دارد، جان شهروندان است.