اعدام مزار؛ انتقام حکومت ایران از مردگان
در ۴۴ سال گذشته، تخریب مزار، سنگ مزار، آتش زدن و با بولدوزر صاف کردن گورستان مخالفان، روشنفکران و معترضان به رویهای از سرکوب، آزار و اذیت سیستماتیک علیه خانوادهها و شهروندان دادخواه شده است؛ از تخریب گورستان بهائیان در شهرهای مختلف ایران در دهه ۶۰، تخریب سنگ مزار «ندا آقا سلطان»، جان باخته اعتراضات سال ۸۸، تا امروز که مزار «مجید کاظمی»، معترض اصفهانی اعدام شده را به آتش کشیدند. این گزارش درباره ستمی است که حکومت به جرم مخالف و دگراندیش بودن بر مردگان و بازماندگان آنها روا میدارد.
***
تخریب گورستانهای اقلیتهای دینی و مذهبی
نگاهی به تاریخ ۴۴ ساله جمهوری اسلامی نشان میدهد که تخریب مزار روشنفکران، کشته شدگان اعتراضات، زندانیان سیاسی اعدام شده، حتی پیروان وفات شده برخی مذاهب و ادیان چون بهاییان و منداییان ایران نیز در تمام ۴ دهه گذشته ادامه داشته است.
شعبهای از دادگاه انقلاب تهران اخیرا به ریاست «ایمان افشاری»، چهار شهروند بهایی دستگیر شده مرتبط با گورستان بهاییان تهران را «محاکمه» کرده است. سه تن از آنها افرادی هستند که به طور داوطلبانه به بهاییان دیگر در انجام مراسم کفن و دفن متوفیانشان در گورستان بهاییان تهران کمک میکنند. نفر چهارم نیز زن جوانی با یک کودک ۵ ساله است که پیگیر کفن و دفن پیکر مادربزرگش بوده که بهشت زهرا از تحویل جسد او خودداری کرده است.
اما این رنج که بر خانوادههای بهایی تحمیل میشود، از دهه ۶۰ و با تخریب گورستان بهاییان ایران، که با نام «گلستان جاوید» خوانده میشد. آغاز شده است. در دهههای اخیر، جمهوری اسلامی بخشی از محوطه گورستان خاوران را به بهاییان فروخته است ولی با وجود اینکه این بخش از گورستان ملک خصوصی و وقف شده است، اخیرا از دفن اموات بهاییان در آن قسمت جلوگیری کرده و بازماندگان را ناچار میکند که یا به دفن متوفیان خود در قسمتی از این گورستان که گور دستهجمعی زندانیان سیاسی اعدام شده در دهه ۶۰ است، تن بدهند یا روزها در بلاتکلیفی برای دفن عزیز از دسترفته شان باقی بمانند.
در سالهای گذشته گزارشهایی نیز از تخریب گورستان منداییان ایران در استان خوزستان منتشر شده است. پیشتر یکی از منداییان اهوازی به «ایرانوایر» گفته بود: «یکی از خانوادههای مندایی در اهواز چند سال قبل همسر و سه فرزندش را در یک حادثه از دست داد. مادر خانواده و تنها فرزند باقی ماندهاش با دل سوخته همراه با عدهای از همکیشان ما مراسم کفن و دفن را انجام دادند. روز بعد از خاکسپاری، مادر خانواده و پسرش به زیارت قبور عزیزان خود رفتند و دیدند ساکنان منطقه که میدانستند آنجا گورستان منداییها است، دور تا دور گورهای تازه را لاستیک کهنه چیده و آنجا را آتش زدهاند. این زن از آن زمان تا امروز دچار ناراحتی عصبی شده و هیچوقت به حالت عادی باز نگشته است.»
منداییان یا صابئین، پیرو «یحیی تعمید دهنده» هستند و جمعیت آنها در ایران در ابتدای انقلاب، در حدود ۲۴ هزار نفر برآورد شده، اما در سالهای اخیر در ایران به حدود ۲۰ هزار نفر رسیده است.
تخریب مزار مخالفان، اعدام شدگان و روشنفکران
شاید بارزترین نمونه تخریب مزار مخالفان جمهوری اسلامی، تلاش حکومت برای پاک کردن آثار گور دستهجمعی خاوران، محل روی هم تلنبار کردن پیکرهای زندانیان سیاسی اعدام شده در سال ۶۷ باشد.
در سالهای اخیر، حکومت بارها، با برنامهریزی برای فریب افکارعمومی، سعی کرده است آثار جنایتی که در آن هزاران نفر زندانی سیاسی که برخی در شرف اتمام دوران محکومیت و آزادی بودند، اما گرفتار فتوای «روحالله خمینی» و محاکمههای چند دقیقه ای «هیات مرگ» و در زندان های سرتاسر ایران اعدام شدند، را پاک کند. اما، مقاومت خانوادههای دادخواه مانع از این امر شده است.
با اینوجود، به تازگی «رادیوفردا» با انتشار گزارشی تحقیقی و میدانی از گروه «راستیاد»، پرده از راز قطعه ۴۱ بهشت زهرای تهران که به نامهایی چون «قطعه اعدامیها» یا «قطعه سوخته» شناخته میشود، برداشته است؛ قطعهای که اغلب افراد متمول قبل از انقلاب، اعضای گروه فرقان و برخی از اعضای سازمان مجاهدین خلق در سالهای ۵۷ تا ۶۰ در آن دفن شدهاند.
در این گزارش از انواع روشهایی که دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی برای پاک کردن نشانههای کسانی که در آن قطعه خفتهاند، نوشته شده است: «شکستن سنگها، پنهانکردن آدرس قبرها، ازبینبردن نشانهها، سوزاندن برخی درختان و گیاهان، ایجاد اختلاف سطح و از همه عجیبتر دستکاری تدریجی در تغییر ردیف درختان ازجمله مواردی هستند که در دهههای اخیر در قطعه ۴۱ بهشتزهرا جریان داشته است.»
تخریب مزار محدود به دهه سیاه ۱۳۶۰ نیست. روشنفکران و قربانیان قتلهای زنجیرهای که در اواخر دهه ۶۰ و دهه ۷۰، در اقصینقاط ایران به خاک سپرده شدهاند نیز از انتقام حکومت از مردگان و تنها نماد باقی مانده از آنها، یعنی مزارشان در امان نماندهاند.
«هوشنگ گلشیری»، نویسنده و روشنفکر آزادیخواه و سردبیر مجله «کارنامه» یکی از آنهاست. فرزند او «باربد گلشیری» که بیش از ۲ دهه است در کار طراحی مزار و یادمان برای کشتهشدگان و قربانیان قتلهای سیاسی و حکومتی است، درباره مزار پدرش که بخشی از آن را شکسته و برده بودند، به ایرانوایر میگوید: « نصف سنگ مزار اول پدرم از مفرغ بود. مفرغ را شکسته و برده بودند. من رفتم و به متولی گورستان اعتراض کردم ولی زیر بار نرفتند و گفتند دزدی بوده است.»
آقای گلشیری میگوید: «به او گفتم که امنیت را در سالگردها خوب تامین میکنید و وقتی سالگرد زندهیادان پوینده و مختاری است، هزاران دوربین روی ما قرار دارد که نتوانیم جمع شویم. اخیرا هم که یک دوربین ۲۴ ساعته روی آن قطعه است که رفت و آمدها بر مزار پوینده، مختاری، احمد شاملو و احمد محمود که آن جا خاکند را تماما رصد کنند.»
اشاره این هنرمند ایرانی به حضور نیروهای امنیتی و ندادن اجازه برگزاری مراسم بر سر مزار دو نویسنده قربانی قتلهای زنجیرهای در پاییز ۱۳۷۷ است که اغلب در سالگرد به قتل رسیدن آنها با فراخوانهایی یاد آنها گرامی داشته میشود.
سرانجام، باربد گلشیری سنگ مزاری را برای پدرش هوشنگ گلشیری طراحی کرد که سنگ از پیش شکسته است؛ یادمانی ساده که زیارتکننده مزار را به فکر وا میدارد و به یاد او می آورد که حکومت به سنگ مزار روشنفکران و مخالفانش نیز رحم نمیکند: «خیلی سال طول کشید که بتوانم سنگی برای پدرم بسازم که هم در خور باشد و هم همسایگانش را تحت الشعاع قرار ندهد. جوری ساخته شده که گورنبشت را وقتی میتوان خواند که رو به مزار زنده یادان پوینده و مختاری بایستیم. روی سنگ تکهای از “خانهروشنان” به خط خودش (هوشنگ گلشیری) روی آن حک شده که بخشی از آن میگوید، “همسایه ظلمت است کاتب”، اشاره به ظلمتی که پاییز سیاه و تلخ سال ۷۷ به همراه داشت.»
آقای گلشیری می گوید: «اگر سنگ را با چیز نونواری عوض کنید، تاریخ تخریب از بین میرود. اما وقتی طوری ساخته شود که به یاد بیننده بیاورد که روزی شکسته بوده، تاریخ تخریبش را هم حفظ میکند.»
اما گلشیری که در سالهای گذشته و جریان اعتراضات گسترده بعد از کشته شدن «ژینا (مهسا) امینی» نیز یادمانهایی را برای بیاثر کردن تلاش حکومت برای حذف ردپای جنایت، ساخته، میگوید: «در واقع، سیاست زیستی جمهوری اسلامی برای کنترل بدنهای شهروندان، حتی بعد از مرگ آنها پیچیدهتر از جاهای دیگر دنیا است. سانسور همواره در حکومتهای تمامیت خواه بوده و از بین بردن رد سانسور هم همین طور.»
او ادامه میدهد: «اگر سانسور را به معنای عام حذف بگیریم، از حذف تصاویر و کلمات تا حذف فیزیکی آدمها، اعدامهای دسته جمعی و اعدامهای امروز و از بین بردن رد این جنایتها را شامل میشود. بنابراین، جمهوری اسلامی نه تنها فرد را حذف میکند، بلکه میخواهد تجسم یاد او که نشان مزارش است را هم به طور نظاممند حذف کند.»
این هنرمند ایرانی ساکن فرانسه که ایده مزار تجدیدپذیر را مطرح کرده، تاکید میکند: «برای یکی از خاوران های ایران، شابلونی ساختهام که حاوی متنی است که خانواده هر فصل به گورستان میبرند، بر زمین میگذارند و دوده می پاشند و متن نقش میبندد بر آن گور بی نام و نشان. بعد باد یا با لگدمال شدن متن از بین میرود و آنها این کار را تکرار میکنند. مزار تجدیدپذیر شبیه خود دادخواهی است و چیزی جز ممارست نیست. ضمن اینکه بسیاری از بازماندگان توان هزینه میلیونها تومان برای سنگ مزار را ندارند که حکومت در ۵ دقیقه با پتک، رنگ، گلمالیدن و سوزاندن آن را خراب کند.»
تخریب مزار معترضان، کشته شده در خیابان یا اعدامشده در زندان
اما آخرین گروه از مردگانی که در سالهای اخیر با شدت گرفتن اعتراضات خیابانی علیه حکومت، از آتش انتقام و کینجویی حکومت و نیروهایش در امان نماندهاند، معترضانی هستند که یا در خیابان کشته شدهاند یا حکومت به بهانههای واهی و در اصل برای سرکوب اعتراضات، در محاکمههایی نمایشی، آنها را به چوبه اعدام سپرده است.
تصاویر و گزارشهایی که به دست ایرانوایر رسیده نشان میدهد که پس از بستن درب آرامستان «آیچی» سقز و گسیل ماشینآلات راهسازی به این آرامستان، حالا مشخص شده است که مسوولان در صدد ایجاد قبرهای جدید در اطراف مزار مهسا با هدف خارج کردن آن از دسترسی راحت بازدیدکنندگان هستند.
پیش از این نیز شیشه مزار این زن جوان را کشته شدن او در بازداشت گشت ارشاد، اعتراضات سراسری ضدحکومتی سال قبل را رقم زد را، تخریب کرده بودند.
«مجید کاظمی»، معترض اصفهانی ه قرار بود پنجشنبه، هجدهم خرداد، ۳۱ ساله شود، اما نشد چون روز ۲۹ اردیبهشت او را اعدام کردند. همزمان با شب تولدش، «محمد هاشمی»، پسرخاله او در توییتر تصویری از مزار به آتش کشیده او را منتشر کرد.
مزار مجید نیز مانند بسیاری از کشته شدگان اعتراضات ۱۴۰۱، با پارچه حریری قرمزرنگ و ترمه پوشانده شده بود، حریر سرخی که نماد جان باختهگان اعتراضات شده است.
خانواده «ابوالفضل آدینهزاده»، نوجوان معترض کشته شده در خیابان نیز تصاویری از تخریب سنگ مزار او منتشر کردند. «مرضیه آدینهزاده»، خواهر او با انتشار ویدیویی از پدر داغدارش بر سر مزار نوجوان کشته شدهشان که حالا شیشه روی سنگ مزار او را شکستهاند، نوشت: «امروز در تاریخ ۱۸ خرداد ، ۹ روز مونده به تولد برادرم جاویدنام ابوالفضل آدینهزاده متوجه شدیم شیشه و سنگ مزار برادرم رو شکستند. با این کارها نه تنها دلسرد و ناراحت نمیشیم بلکه مصممتر خواهیم شد تا راه برادرم رو ادامه بدیم.»
«زهرا سعیدیان جو»، خواهر «میلاد سعیدیانجو»، از کشته شدگان اعتراضات سراسری اخیر نیز با انتشار تصویری از سنگ مزار برادرش که روی کلمه شهید که با رنگ سرخ نوشته شده را خط انداختهاند، نوشت: «جسم میلاد زیر خاک اما جای میلاد در قلبهای ماست، قلبهایی که اگر تکهپاره هم شوند یاد و نام قهرمانان خود را زنده نگه خواهند داشت. این همه حقارت بس نیست؟»
اما مزار نوید افکاری، کشتیگیر معترضی که در شهریور۹۹ اعدام شد را اگر چه شکستند و برای دوباره نساختنش، برادر و پدرش را بازداشت کردند، به سه رنگ پرچم ایران، پا برجاست. با حروفی از جا کنده شده ولی گویا، با رساترین صداها که میگوید در آنجا، در گورستان روستای « سنگر»، زیر آن سنگ بتنی، جهان پهلوانی که در قلب میلیونها ایرانی زنده مانده، خوابیده است.