ابراهیم ساوالان: هفده فروردین سالروز قیام شیخمحمد خیابانی
هفده فروردین آغازین روز قیام شیخمحمد خیابانی است و چون شیخ تماس و تعلقی به روس، انگلیس و عثمانی نداشت، امثال خسرو معتضد و موسی حقانی نمیتوانند تخریبش کنند و چون بدون تعلل به سراغ جدایی آذربایجان از مرکز رفت، علیاکبر ولایتی و رسول جعفریان نیز نمیتوانند چهره دلخواه خودشان را از او استخراج کنند. عباس جوادی هم تنها به دوره دوم حیات فرقه دموکرات آذربایجان (دوره پیشهوری) میپردازد و فرقه دموکرات دوره خیابانی را ندیده میگیرد. همه ساکتند.
کسروی انگیزه خیابانی و همراهانش را چنین مینویسد: «خیابانی میکوشید که رشته اختیار آذربایگان به وی سپرده گردد و دولت ایران برای آن بخش از خاک خود نیمه استقلال یا استقلال داخلی ببخشد. همراهان نزدیک و محرمان خیابانی نیز بر آن آرزو و خواهش بودندی و برای همان عزم با وی پیمان بسته بودند ( تاریخ 18 ساله، ص883 و 884). مهدی مجتهدی (رجال آذربایجان، ص462) و حسین مکی (تاریخ بیست ساله) هم بر آنند که خیابانی درصدد تاسیس دولت آذربایجان بود.
همایون کاتوزیان (اقتصاد سیاسی ایران، ص 194 الی 200) علت اصل قیامهای آذربایجان را، اول در بیعدالتی اقتصادی نسبت به منطقه ثروتمند آذربایجان، دوم تفاوت زبانی ترکها با زبان دولتی و ممنوعیت زبان آنها، سوم انکار خواسته قانونی ایجاد انجمن ایالتی در جهت تغییر دایمی ماهیت قدرت و چهارم تحقیر ترکها دانسته و مینویسد: «مردم آذربایجان بیشترین و روشنگرانهترین سهم را در انقلاب مشروطه داشتند. هدف آنها کاهش قدرت استبداد مرکز و تغییر ماهیت قدرت در ایالات از طریق ایجاد انجمنهای ایالتی و ولایتی دایمی بود. این خواسته تا حدی در قانون اساسی ایران تبلور یافت و شورش نافرجام دموکراتهای آذربایجان به رهبری شیخ محمد خیابانی ناشی از انکار این حق قانونی مردم آذربایجان (وسایر نقاط) بود.»
ایشان در مقدمه کتاب «قیام شیخمحمد خیابانی» نوشته احمد کسروی، ضمن پذیرش نظر کسروی درباره انگیزه قیام خیابانی میپرسد: «اگر روشهای ناعادلانه دولت مرکزی نسبت به آذربایجان و بدرفتاری مادی ومعنوی دولت مرکزی در زمان رضاشاه، دلیل پیشهوری و فرقه دموکرات دوم برای خودمختاری آذربایجان بوده، پس چرا خیابانی و فرقه دموکرات دوره وی در صدد تاسیس دولت برای آذربایجان برآمدند؟»
به باور ما، رویکرد خیابانی و همراهانش مؤید ایجابی بودن رفتار فرقه در دوره پیشهوری نیز میباشد و نمیتوان خواسته ترکها مبنی بر اداره منطقه خودشان را تنها واکنشی در قبال رفتارهای نابخشودنی رضاشاه دانست بلکه این امر کنشی در راستای ملتوارگی بوده است.