ابراهیم ساوالان: بنویسیم و تاریخ را به یادگار بگذاریم!
اطلاعات مربوط به هواپیما و… در ابزاری به نام جعبه سیاه ضبط میشود و این آرزو که «کاش انسان هم، چیزی شبیه جعبه سیاه داشت و همه داشتههایش را در آن ضبط میکرد» موضوع داستانها و نوشتههای تخیلی زیادی بوده است. در حالیکه همین خط ساده نوشتاری، همان جعبه سیاه ماست و سومرها با اختراع آن، بشر فعلی را دقیقا از همه موجودات بشرنمای پیش از خودشان متفاوت ساخته، وارد تالار تمدن کردند.
این «نوشتن» بود که به ما کمک کرد تا تاریخ را به یادگار بگذاریم، ذهن را به عین تبدیل کرده با ضبط و انباشتن دانستههایمان پیشرفت کنیم. برای همین تاریخ و تقویم نیز چیزی شبیه جعبه سیاه ماست. حال اگر ننویسیم و اجازه دهیم تا فراموشی بر کتابت غلبه کند، قدر این اختراع باشکوه سومری را ندانسته و به همان موجودات بشرنمای قبل از سومر برگشتهایم.
ششم دیماه 88 تهران، با عاشورای جنبش سبز همزمان بود ولی موضوع آن روز تبریز مرگ مشکوک چنگیز بختآور بود. اگر خرداد سال 88 نقطه اوج جدایی تبریز از تغییرخواهان و اصلاحطلبان دروغین بود، ششم دیماه و وقایع روز تدفین بختآور نیز، روز عبور تبریز از هشت دی، نه دی و اصولگرایان مثلا بصیرتخواه بود.
تهران نیز در دیماه سال 96، با فریاد «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» راهش را از هر دو جناح حکومتی جدا کرد و در گرماگرم آن انقلابِ تهران، درست روز ششم دیماه، ویدا موحد (دختر خیابان انقلاب) نیز انقلاب زنانهای را آغاز کرد که لازمه تاریخی همگان بود.
کتابت و نوشتن جعبه سیاه ماست و اگر ننویسیم و فراموش کنیم چیزی جز قبرستان منتظر اندیشهها و افکارمان نخواهد بود و عجیب آنکه ما ترکها در سدههای گذشته به قبرستان، قارا صاندیق (صندوق سیاه) گفتهایم که گویای همین دو راهی جعبه سیاه کتابت و صندوق سیاه فلاکت است.