ابراهیم ساوالان: آذربایجان و تبعیض سیستماتیک اقتصادی
جمعه، اول مرداد 1993 بود که ارمنیها آغدام را اشغال کرده و آن شهر را به هیروشیمای دوم تاریخ تبدیل کردند. اینک حتی یک دیوار سالم در آن شهر وجود ندارد. آنها در و پنجرهها را نیز کنده و به عنوان آهن قراضه به یکی از کشورهای همسایه فروختند.
آن روز که آغدام اشغال شد حتی یک ارمنی ساکن آن شهر نبود تا آنها به بهانه وجود او، وارد آن شهر شده باشند. گور یا گورخوابی، شاهزاده یا امامزادهای، حریم یا حَرَمی متعلق به ارامنه در آن خاک نبود و با گذشت سالها اشغال، هنوز هم در آن شهر چیزی جز خاطره وحشیگری مربوط به آنها نیست.
تفکر غالب آنها چنین بود که اگر خارج از مرزهایمان نجنگیم، مجبوریم داخل مرزهایمان بجنگیم و باید این شهرها را به عنوان حاشیه امنیت شهرهای خودمان اشغال کنیم. و هنوز روسیه و اقمارش با چنین دستاویزهایی خون و خونریزی به پا میکنند و از این همه لشگرکشی باری نبستهاند، جز ریختن بار دیگران.
دستگاه دیپلماسی دولت آذربایجان از همان روز اشغال، گامهای لازم برای محکوم کردن متجاوز را برداشت و شش روز بعد، قطعنامه شماره ۸٥۳ شورای امنیت سازمان ملل بر خروج فوری، قطعی و کامل نیروهای اشغالگر ارمنی از آغدام و دیگر مناطق تحت اشغال تاکید کرد. ولی این خروج 28 سال طول کشید، آن هم نه بخاطر قطعنامه شورای امنیت، بلکه بخاطر پیروزی ارتش آذربایجان که پیروزیهای پیشین دیپلماتیک را کامل کرد.
چند روز پیش، اهالی روستا آغالی زنگیلان به دیار خود بازگشتند. بازگشتی باشکوهتر از بازگشت بنیاسرائیل به کنعان، فتح مکه و بازگشت مهاجران، بازگشت گودزیلا به ایران. ولی صد حیف که سئوالات بیجواب و ترسی که از آینده نامعلوممان داریم، نمیگذارد لذت این روزها را مزمزه کنیم.
زیرا تبعیض سیستماتیک اقتصادی باعث شده حدود دوسوم جمعیت آذربایجان، برای نان راهی غربت شده، شب را به امید بازگشت خوابیده، روز را برای بازگشت کار کنند. ولی آیا برای ما هم بازگشتی خواهد بود؟ علاوه بر این دررفتگان، آیا بلایی مانند ارامنه گریبان ما را خواهد گرفت؟ یا خشکی دریاچه اورمیه و طوفان نمک و شورهزار شدن سرزمینمان ما را فراری خواهد داد؟ آیا میتوان از حالا کاری کرد که مجبور به فرار نباشیم؟ یا فرارمان بازگشتی داشته باشد؟
نویسنده: ابراهیم ساوالان