وقتی میگوییم توهین به ترکها جزئی از فرهنگ فارسی شده مالهکشان نژادپرستی ایرانی میگویند که این توهینها مختص اقلیتی از جامعه است و نباید آن را به همه ایرانیان تعمیم داد. حال ابوالحسن نجفی در کتاب فرهنگ عامیانه فارسی نوشته که در فرهنگ فارسی منظور از تُرک کسی است که زبان مخاطب را درنیابد.
اصطلاحات عامیانه به لغاتی گفته میشود که شنونده با شنیدنش متوجه مفهوم مخفی مورد نظر گوینده گردد و هر دو با مفهوم مستتر در آن عبارت آشنا باشند. با این حساب نژادپرستی و توهین به ترکها مختص اقلیتی نبوده بلکه در فرهنگ فارسی ساری و جاری شده است.
توهین به ترکها در ایران مختص چند فرد یا گروه نبوده بلکه فرهنگ عامیانه فارسی، ترک را معادل نفهمی میداند. باز افرادی گردآورنده این فرهنگ را هدف قرارداده و چنان وانمود کردند که این توهین کار نویسندهای به نام نجفی است در حالیکه وی تنها به گردآوری اصطلاحاتی پرداخته که در زبان عامیانه فارسی وجود دارد و نشانگر ناخودآگاه و شعور جمعی فارسی است. ایشان جمله «آخر مگر حالیت نمیشود؟ مگر ترکی؟» را از رمان شکر تلخ نوشته جعفر شهری مثال آورده است. نویسنده آن رمان نیز تنها بازتاب دهنده افکار عمومی تهران و شاید سایر نقاط ایران بوده و نمیتوان نژادپرستی رایج در ایران را به یک یا دو نویسنده تقلیل داد، کاری که چندی پیش در برنامه پرگار و در خصوص عربستیزی در ایران انجام میشد.
جعفر شهری، پژوهنده فرهنگ عامه و فولکلور ایران و شاید بزرگترین تهرانپژوه بود که در مجموعه پنج جلدی طهران قدیم و کتاب شش جلدی «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم» حال و هوای تهران را با جزئیاتش بیان کرده است. محققان آثار او براین باورند که آثار وی مملو از واژگان گوناگون و اصطلاحات اصیل تهرانی است که آنها را با دقت بینظیری از زبان مردم شنیده و در کتابهایش ثبت کرده است. جعفر شهری چندین رمان هم دارد که به باور برخیها جنبه فولکلورشناسی آنها نیز بر جنبه داستانی آن کتابها میچربد و عبارت «مگر ترکی؟» که در رمان شکر تلخ این نویسنده بکار رفته از همان زبان عامیانه مردم تهران وام گرفته شده که توهین به ترکها کار هر روزه آنهاست.
عباس میلانی در مقاله «تهران و تجدد» رمان شکر تلخ را نوعی دانشنامه فرهنگ و زبان عامیانه مردم تهران در آغاز قرن بیست دانسته و تاکید میکند که «این رمان آیینه تاریخ ماست و میتوان در آن نگریست و بیقوارگیهای تاریخ ایران و نیز جنبههای مثبت آن را به دور از وَهم و خودستایی و یا تعصب بازشناخت.» با استناد به این گفته توهین به ترکها را باید جزئی از تاریخ آنها دانست البته نه تاریخی دور بلکه تاریخی یکصد ساله.
محمود فرجامی در مقالهای که درارتباط با ماجرای «پیرمرد دوشواری» نوشته و زمستان 91 در سایت بیبیسی فارسی منتشر کرده بود به تاریخچه طنز و تمسخر ترکها در ایران پرداخته و نشان میداد که تمسخر ترکها در هیچ یک از آثار کهن فارسی دیده نمیشود و این کار از دوره رضاشاه آغاز شده و اولین واکنش به این پدیده را در شعر «الا تهرانیا انصاف میکن» شهریار به سال1321 میبینیم. این مقاله بعدها از سایت بیبیسی فارسی حذف شد.
توهین به ترکها و سایر ائتنیکهای ایران درست از روزی که شخصیت بد داستان ما به تاج و تخت رسیده و فرآیند ملتسازی را در ایران استارت زده، جزء فرهنگ عامیانه فارسی شده است.