علیرضا نظمی افشار: من ایرانی هستم یا تورک؟!
دراجلاسی که ملتهای ایرانی در سنای آمریکا داشتند، خبرنگار صدای آمریکا، ستاره درخشش (دختر محمد درخشش وزیر فرهنگ رژیم سابق) هم حضور داشت، و بعد از سخنرانی من، بخیال خودش خواست مرا در مخمصه انتخاب قرار دهد و پرسید: آقای نظمی افشار شما هویت خود را “ایرانی” میدانید، یا “تورک”؟
گفتم: خانم درخشش شما از سوربن دکترای علوم سیاسی بین المللی دارید ومن توقع داشتم چنین سئوالی نکنید چون اگر موضوع را میدانید، خوب میدانید که سئوال شما گمراه کننده است، اگر نمیدانید، پس بدانید که نفس سئوال شما، یعنی صورت مسئله غلط است. چون هر انسانی دو هویت دارد، اول هویت طبیعی که با آن متولد میشود، و در مباحث فلسفی، مردم شناسی، و جامعه شناسی آنرا هویت قومی، فطری، یا ذاتی هم میگویند، و ما در انگلیسی واژه Ethnic identity را بکار میبریم. مثلاً من “تورک” زاده شده ام. اجدادم در قبچاق هم تورک بودند، درآنادولی هم تورک بودند، در ایران هم تورک بودند، منهم بعنوان شهروند ایران، تورک بودم، و حالا هم یک بعنوان شهروند آمریکا هم، تورک هستم، اگر به هندوستان هم مهاجرت کنم تورک خواهم بود، هیچ مرجعی قادر به تغییر، رد، یا سلب هویت طبیعی من نیست. من با آن متولد شده ام و با آن از دنیا خواهم رفت.
دوم هویت اکتسابی است، یعنی هویتی که انسان آنرا بدست می آورد، یعنی یا بمیل خود میپذیرد، یا ناخواسته بر او تحمیل میشود که طبعاً “هویت تحمیلی” است. تابعیت سیاسی هم یکی از هویتهای اکتسابی است. یعنی پدرم رفته در اداره آمار بمن شناسنامه ایرانی گرفته یا من با مهاجرت و بعضی پروسه طولانی شهروندی آمریکا را گرفتم. هویت طبیعی قابل رد کردن نیست. من نمیتوانم بگویم از فردا ساعت دوازده ظهر بافق واشنگتن، بلوچ، عرب، یا ارمنی خواهم شد. ولی هویت سیاسی قابل تغییر یا رد است. قابلیت سلب هم از ویژگیهای هویت اکتسابی است. یعنی مراجع صلاحیتدار میتوانند تحت شرایطی شهر وندی آمریکائی (هویت سیاسی) مرا سلب بکنند.
این پاسخ من به صدای آمریکا بود، ولی از فرصت استفاده کرده و مایلم در این باره کمی مستند صحبت بکنم، تا اگر تعبیرات و توضیحات خطائی هم مشاهده میشود اصلاح شود. “هویت طبیعی”، یک هویتی ژنتیکی، موروثی، فطری، ذاتی، جبلی، است که همان هویت “قومی” است. قوم از ریشه “قامِ – یقیموا – اقامه” یعنی ویژگیهائی که هویت انسان بر آنها استوار (قائم) است. من یک ذیروح هستم، انسان هستم، تورک هستم، افشار هستم، گندوزلو هستم. هیچکدامِ اینها را از من نمیتوان گرفت و من هیچ کدام اینها را خودم کسب نکرده ام، و نمیتوانم رد، یا تعویض کنم. من نمیتوانم فردا بگویم من از امروز افشار نیستم، بیات، بهادر، یا قایی هستم. و لذا “اکتسابی” نیستند. اینها در ذات من، در فطرت من، و در ژن من هستند.
“هویت اکتسابی” از اسمش پیداست. کسب به معنای “با زحمت بدست آوردن” است. یعنی آنچه با اراده و اقدام انسان بدست می آید. فرهنگ های آنندراج، ناظم الاطبا، دهخدا، معین و تمام لغتنامه های Online همان مفهوم را بیان خواهند کرد. و همان مراجع بصراحت مینویسند که اکتسابی، مقابل یا مغایر ذاتی، موروثی، و جبلی است. تابعیت سیاسی یا شهروندی، یک هویت اکتسابی است، هویت جغرافیائی هم یک هویت اکتسابی است. اجداد من همه تورک افشار گندوزلو بودند. ولی دمیر خان و قوردو بیگ اهل “آنادولی” بودند، اجدادشان هزاران سال اهل دشت قبچاق بودند. منصور بیگ از آنادولی با سلطان اوزون حسن به دیاربکر و سپس قزوین آمد، بعداً والی فارس و جنوب شد پنج نسل فرزندانش اهل کهکیلویه بودند تا شاه عباس به اورمی تبعیدشان کرد، منهم از 78 سال عمرم 35 سال در اورمی بودم، و43 سال در کالیفرنیا هستم. پس هویت جغرافیائی هم یک هویت اکتسابی، قابل تغییر، و غیر ذاتی است.