زنان تاثیرگذار ایران؛ فخرآفاق پارسا
«فخرآفاق پارسا» از جمله زنان تأثیرگذار ایران است؛ زنی که از گفتن حقیقت در دورانی که مردان خود را ممیزی میکردند، نترسید و تاوانش را با توقیف نشریه و تبعیدی طولانی مدت داد.
او در همین تبعید بود که فرزند مشهورش، «فرخرو پارسا» که لقب اولین وزیر زن تاریخ ایران را به نام خود ثبت کرد، به دنیا آورد.
درباره پیشینه زندگی فخرآفاق پارسا پیش از انتشار «زنان جهان» اطلاعات کمی در دست است؛ آن قدر که سال ۱۲۷۷ شمسی به دنیا آمده و نامش قبل از ازدواج «بتول» بود.
او تحصیلات مقدماتی را در خانه آموخت و در ۱۴ سالگی به تدریس در یکی از مدرسههای تازهتأسیس دختران تهران مشغول پرداخت. کمی بعد از آغاز کار بود که از سوی مدیر مدرسه برای پسرش، «فرخدین پارسا» خواستگاری شد و با او ازدواج کرد. از این جا به بعد بود که همه در تاریخ او را به اسم فخرآفاق پارسا شناختند.
فرخ پارسا در تهران مدیر داخلی یک روزنامه به نام «ارشاد» بود. مدتی بعد از ازدواج، او در سمت «تحويلداری اداره تذكره خراسان» به مشهد منتقل شد.
فخرآفاق پارسا در مشهد به عنوان معلم در مدرسه «فروغ» که نخستین مدرسه دخترانه این شهر بود، استخدام شد. همزمان با تدریس در این مدرسه، فخرآفاق به همراه همسرش امتیاز مجلهای را به نام «جهان زنان» گرفت. این مجله برای اولینبار در سال ۱۲۹۹ شمسی، برابر با ۱۹۲۱ قمری، درست در آستانه کودتای سوم اسفند، در دوره پهلوی اول منتشر شد.
فخرآفاق که در تهران با انجمنهای فعال زنان چون «انجمن مخدرات و نسوان وطنخواه» آشنا شده بود، از نزدیک با زنانی چون «بیبی خانم استرآبادی»، «محترم اسکندری» و «مریم عمید» معاشرت پیدا کرد. او میدانست که زنان جهان در آستانه قرن ۱۹ به سمت پیشرفت و به دست آوردن حقوق فردی قدم برداشتهاند و زنان ایران هم باید به این موج بزرگ بپیوندند. بهترین راه پیوستن به این موج، آگاهی دادن به زنان طبقه متوسط و طبقات پایین بود. انتشار مجلهها و نوشتن مقالههایی که باعث بالا رفتن اطلاعات زنان میشد، یکی از برنامههایی بود که زنان پیشروی ایرانی به آن اندیشیده بودند. زنان پیش از مشروطه گاهگاه دست به قلم میبردند و مینوشتند؛ اما انتشار مجلههای ویژه بانوان که تحریریه آن نیز توسط زنان اداره میشد، بعد از مشروطه آغاز و همزمان با بالا رفتن تعداد مدرسههای دخترانه بر تعداد آنها افزوده شد.
در همین زمان فخرآفاق پارسا نیز انتشار مجله را در مشهد آغاز کرد؛ اما بعد از انتشار چهارمین شماره آن، بار دیگر همسرش به تهران منتقل شد و شماره پنجم در مهرماه ۱۳۰۰ شمسی در ۲۲ صفحه در قطع کوچک خشتی و با چاپ سربی در تهران انتشار یافت.
انتشار جهان زنان در تهران با استقبال خوبی روبهرو شد؛ استقبالی که مخالفتهای زیادی را هم به دنبال داشت. این نشریه که با رویکرد متفاوتی منتشر شد و کمی تندتر از سابق بود، یکی از نشریات بیپروایی بود که به برخی سیاستهای دولت و نسبت به فقدانِ آزادی برای زنان انتقاد میکرد.
هر چند جهان زنان مانند دیگر نشریاتی که برای بانوان منتشر میشد، خانهداری، بچهداری، تحصيل دختران و زنان و بهداشت كودكان را در مقالههای خود گنجانده بود؛ اما شیوه فخرآفاق پارسا با دیگر همکارانش فرق میکرد. فخرآفاق و نویسندگان نشریه میکوشیدند بهانهای به دست دولت ندهند؛ اما موضوع زنان همیشه در ایران با سیاست گره خورده بود و این هم باعث شد تا سرانجام شمشیر توقیف بر سر جهان زنان فرود آید. به گفته منابع تاریخی، مقالهای که باعث توقیف جهان زنان شد، «از حالا» تیتر خورده بود و به موضوع کشف حجاب اشاره میکرد. در بخشی از این مقاله آمده بود: «زنان خود را برای همکاری همگامی با مردان آماده کنند و حجاب از سر بردارند و با مردان در کوچه و بازار و حجره و اداره و کارخانه و مواقع خطر همراه باشند.»
با توجه به لحن انتقادی این مطلب، فخرآفاق پارسای و مجله جهان زنان با حملاتی از سوی مخالفان برابری زنان روبهرو شد و گروهی از تندروهای مذهبی به خانه و دفتر مجله ریختند و آنها را غارت كرده و باعث آزار و اذیت فخرآفاق پارسا شدند که در آن زمان باردار بود. او توانست خود و فرزندانش را از هجوم تندروها نجات دهد و به خانه یکی از دوستانش برود. «قوامالسطنه»، رئیسالوزرای وقت که با مشکلات زیادی روبهرو بود، بهشخصه دستور تعطیلی جهان زنان را داد و فخرآفاق را که چند ماهه باردار بود، به اراک تبعید کرد تا نخستین روزنامهنگار زن تبعیدی باشد.
فخرآفاق پارسا که به همراه همسرش به سمت اراک میرفت، به دلیل شرایط جسمی و اتفاقاتی که افتاده بود، در قم ماند و دوران دو ساله تبعیدش را در همین شهر گذراند. دوران تبعید در قم دوران سختی بود. هیچکدام از گروههای زنان از او حمایت نکردند، واکنشی به تعبید او نشان ندادند و سراغی از فخرآفاق پارسا نگرفتند. همین باعث شد تا او اطلاعيه اعتراضی «از قم به مشتركين زنان» منتشر کرد و نوشت: «زنها هم غيرت نداشتند. صدا از يكیشان بلند نشد. اگر جمع میشدند، دم مجلس و اعتراض میكردند، شايد من اين همه مصيبت و دربهدری نمیكشيدم.»
او پس از بازگشت به تهران، بار دیگر سعی کرد تا جهان زنان را منتشر کند؛ اما با همه تلاشهایی که کرد، موفق نشد. فخرآفاق از پای ننشست و به عضويت «انجمن نسوان وطنخواه» در آمد و بار دیگر فعاليتهای خويش را در راه احقاق حقوق زنان با «مجله عالم نسوان» ادامه داد.
از مرگ فخرآفاق پارسا خبری در دست نیست؛ اما تلاشهای او و زنانی چون او بود که در دهه ۴۰ سرانجام زنان ایرانی حق رأی گرفتند و دختر او یعنی فرخروی پارسا توانست به عنوان نخستین زن وزیر، وارد کابینه شود.