دکتر ضیاء صدرالاشرافی: ; دربارۀ تولّدِ عیسای ناصری معروف به مسیح ( 1)
سالِ نو(1202) مسیحی رابهمۀ هموطنانِ مسیحی وهمۀ مسیحیان، و تمام کسانی که آغازسالِ نویِ مسیحی را، جهتِ شادی وبخصوص کمک بدیگران بهانه قرارداده وجشن می گیرند، تبریک می گویم.
درنقدِعلمیِ سال، ماه وروزِتقویم مسیحی، به دومنبع اصلی برمیخوریم:
اول: میراثِ رومی- میترائی، و دوم: ارثیۀ توراتی(عَهدِ قدیم)، با آیات و روایاتِ انجیلی:(عَهدِ جدید). این دومنبع باهم، هم به رفعِ بعضی اِبهام هایِ علمی، کمک می کنند و، هم درطرحِ سئوالات جدید، ما را یاری میرسانند، ازجمله این که: درآنچه به سالِ میلادی (درنسبت به میلادِعیسی مسیح) مشهوراست، چرامَبدَءِ آن، روزِمیلادِ عیسی مسیح، یعنی: (عصرِ٢٤ دسامبر
: کریسمس یا نوئل) نیست؟! راستی این چه نوع سالِ میلادی است، که درآن، میلادی، صورت نگرفته است !
نام درست ومنطقی آن، (تقویم یا آغازِسالِ مسیحی) میباشد، یا اسم بی مسمایِ سالِ میلادی (درمقابل سال شماری هجری).
توجیهِ مذهبیِ میلاد، برای دستگاهِ (پُر راز ورَمز، وپُرتعبیروتفسیرِ) کلیسا اینست که دردین یهود، تولدِ دینی (ومعنویِ) هرپسرِیهودی: با مراسم ختنۀ او، درروزِهشتمِ تولدِ جسمی اش، معنی پیدا میکند. بنا براین درواقع روزِ تولدِ واقعیِ هرفرزندِ پسرِیهودی، روزِهشتم تولدِ اواست، که آن روز، هم روزِنامگذاریِ (دینی)، و هم روزِختنه سورانِ وی، ونیز اجازۀ ورودِ بعدیِ او، بجامعۀ مرد سالار، ونسبتاً بستۀ دینی- تباریِ یهودیّت است.
اما چرا کلیسایِ کاتولیک وبطورِکلی مسیحیّت، ازبیانِ صریح، وپیروی از آن، تاکنون، سر بازمی زند؟
جستجو برای یافتن جواب هائی مُستدَل و، با بیطرفیِ علمی، برایِ کشفِ حقیقت، براین نوع سئوال ها، انگیزۀ نوشتن این مقاله است که شاید علاوه بررفعِ بعضی ابهام هایِ تاریخی، ما را درشناختنِ خودِ ساختارتشکیلات دینی، وعملکردِ آن بطورکلی، وازجمله دراین مورد، یاری برساند.
بعقیدۀ کلیسایِ ارمنی، تولدِعیسی (مسیح بعدی) وغسلِ تعمیدِ او، بوسیلۀ یحیی درششم ژانویه است. بنظرکلیسای اُرتدکس(روسیه واُکراین ویونان) درهفتم ژانویه میباشد. روزِغسلِ تعمید داده شدنِ عیسی مسیح، بوسیلۀ یحیایِ تعمید دهنده، دررودِاُردُن نیز، دربین فرقه هایِ مسیحی، اختلاف وجوددارد
روزهایِ:(٧و٨ و٩ و١٣و١٩) ژانویه را قلمداد کرده اند. لذاهیچیک از این روزهایِ (تولدِ مسیح وغسل تعمیداو)، نه تنها پرتوی، برایِ توجیه اولِ
ژانویه، بعنوانِ آغازِسالِ تقویم میلادی(مسیحی:کاتولیک وپروتستان) نمی اندازند، بلکه ابهام ها وشک وتردید هائی نیز، تولید می کنند.
اساسِ تقویم مسیحیِ کاتولیکِ کنونی ( پاپ گریگوری: ١٥٨٢میلادی ) که عملاً امروزه بتاریخِ مبدءِ تمام تقویم ها، وکلِ تاریخِ بشریت،مبدلش کرده اند برتقویم رومی، با اصلاحِ عصرِرونقِ ژولیوس سزار( ٤٥ ق.م) استوار میباشد، که آن تقویم درنسبت به ژولیوس سزار، بنامِ تقویمِ ژولیان مشهور است. نامِ ماهِ جولای (ژوئیّه) یادآورِ ِژولیوس(سزار) است، ماهِ اُگوست: (اوت) هم، نام نوۀ برادر، پسرخوانده وجانشینِ لایقِ او، امپراتوراُگوست را با خود دارد، که بنا به روایتِ رسمی، عیسی، که بعدها بقول متّی( بابِ بیست وهفت،آیۀ: ٢٣) مشهوربه مسیح گردید،دربیست وهفتمین(یابیست وهشتمین) سالِ سلطنتِ اُگوست(٢٧ ق.م تا ١٤میلادی) متولدشده است که او رادرانجیل (اوغُسطُس قیصر)نامیده اند:(انجیل لوقا، بابِ دوم، آیۀ:١)، که معاصرِفرهادِ چهارم، پسرِاُرُداَشکِ سیزدهم اشکانی می باشد (آمارگیریِ ثروتِ اغنیا و صورت برداری ازثروتِ اشخاص، برایِ تعیینِ میزانِ مالیات، هفت سال بعد ازمیلاد بوده است، که درانجیلِ لوقا- باب دوم، آیه های ١تا ٥-، بخطا، به سرشماریِ نفوس تعبیرشده است!). “مسیح” درتعبیرِتوراتی وانجیلی اش، یعنی روغن مالیده و”مَسح” گردیده، وتلویحاً تقدیس شده وتَقَدُس یافته میباشد: (تورات: سِفرِلاویان، بابِ هشتم، آیه های :١١تا ١٣) و(عهدِ جدید، رسالۀ پولس به عِبرانیان، بابِ اول، آیۀ یا شمارۀ :١٠).
بعلت آنکه تقویم اولیۀ رومی، ده ماه داشت، درتقویم مسیحی کنونی نیز همانندِ تقویم ژولیان، نام چهارماه، نا منطبق با اسم آن ماه ها است.
سپتامبر( بمعنی هفتم درزبانهایِ شاخۀ لاتین ) که نام ماهِ نهم است. ١-
اکتبر( بمعنی هشتم ) که نام ماهِ دهم میباشد. ٢-
نوامبر ( بمعنی نهم ) که نام ماهِ یازدهم است. -٣
دسامبر( بمعنی دهم ) که نام ماهِ دوازدهم میباشد. ٤-
این خطا وچشم پوشیِ آگاهانه بآن، جهتِ مقابله نکردن باعادات اجتماعی، میراثِ یک سُنتِ نادرستِ رومی، درمسیحیّت وتقویم کنونیِ آن است. دوماهِ ژانویه وفوریه رادراصلاح تقویم درروم، به اول(قبل ازماه مارس) ویا به آخرآن( یعنی دربعدازماه دسامبر) اضافه کردند. قراردادن مبدأ آغازِ سال، بجایِ اولِ ماهِ مارس، دراولِ ماهِ ژانویه، باعث این جابجائی وعدم تطبیقِ نام آن چهارماه، با محل وترتیبِ آن، درشمارشِ سالِ دوازده ماهۀ رومی- مسیحیِ کنونی شده است. درموردِ ماه و روزِتولدِعیسی مسیح هم، نظیرچنین آشفتگی، قابل ملاحظه است: باتوجه به نوشتۀ (انجیل لوقا، بابِ اول، شماره یا آیۀ: ٢٦ تا ٣٦) که درزیر، بهترتیب نقل میشود: (همۀ آکولادها: { }، افزودۀ من است برای راحت تر خوانده شدن متن ):
ودرماه ششم جبرآئیلِ فرشته، ازجانب خدا{یِ پدر}به بَلَدِ{شهر}ی ازجلیل، که ناصره نام داشت{این شهر، درقرنِ اولِ میلادی وجود نداشت: کری وُلف، کتاب مفهوم انجیل ها، ترجمۀ محمدقاضی،چاپ دوم انتشاراتِ فرهنگ: ١٠، صفحه٤١*لینک دانلوداین کتاب درصفحۀ٦ است} فرستاده شد(همان، آیۀ: ٢٦). نزدِ باکرۀ نامزدِ مردی مُسمّی به:{بنام} یوسف، از خاندان داوود، و نام آن باکره مریم بود (همان، آیۀ: ٢٧). پس فرشته، نزد او{مریم} داخل شده گفت: سلام برتو، ای نعمت- رسیده (همان، آیۀ: ٢٨). خداوندباتواست وتودرمیانِ زنان، مبارک هستی(همان، آیۀ: ٢٩). چون {مریم}او{جبرئیل} را دید مضطرب شده، متفکرشد که این چه نوع تحیّت است (همان، آیۀ: ٣٠). فرشته بدو گفت ای مریم ترسان مَباش، زیراکه نزدِ خدا نعمت یافته ای (همان، آیۀ:٣١). واینک حامله شده وپسری خواهی زائید و اوراعیسی خواهی نامید(همان، آیۀ: ٣٢). او{مردی}بزرگ خواهدبود وبه پسریِ حضرتِ اعلی، مُسَمّی{نامیده می}شود وخداوندِ خدا، تختِ پدرش{؟} داوود را بدوعطا خواهد فرمود(همان، آیۀ: ٣٣). و او برخاندانِ یعقوب تا به اَبَد پادشاهی خواهدکرد وسلطنت اورا نهایت نخواهد بود(همان، آیۀ: ٣٤). مریم به فرشته گفت این چگونه میشودوحال آنکه مردی رانشناخته ام (همان، آیۀ: ٣٥). فرشته درجوابِ وی گفت: روح القُدُس برتوخواهدآمد و قوّتِ حضرتِ اعلی{خدایِ پدر}برتوسایه خواهدافکند،ازآنجهت، آن مولودِ مقدّس، پسرِخدا{ی پدر}خوانده خواهد شد(همان، آیۀ: ٣٦).
{سئوال: مریم ازروح القدس حامله میشود! پسرش چرا فرزند خدای پدریا حضرت اعلی ونیز از احفادِ داوود خوانده و قلمداد شده ومیشود معلوم نیست ؟! اما دراین سناریویِ باروری مریم وتولد عیسی از روح القدس، این نکته نهفته استکه خواستند خدایِ پدررا بی نیازازداشتنِ زن وآمیزش ولو یکباربا زن وگناه، جلوه دهند: ازنظرِمسیحیت، زن(حوا ودخترانش!) مظهرِفریب آدم وپسرانش، به گناه است. بهمین سبب کشیشان وپاپ ها ازدواج نمی کنند تا آلوده به گناه نگردند!}
درزبوزِ داوود: (مزموردوم آیۀ:۲ / مزموردوم آیۀ:۹ ) داوود، خود را مسیحِ خدا (یَهُوَه صَبایوت):{جنگجو} مینامد، وموعود یا مَشیۀ یهود بنا به اعتقادِ یهودیان ازفرزندانِ داوود خواهد بود، هم ازاین رونویسندگان انجیل (متی) ومسیحیان، مدعی هستند که عیسی فرزند داوود ازطریق یوسف شوهرآیندۀ مریم بوده وهمان مَشیه یا مَسیح موعود است. یوسف نجارنامزد مریم که بعداز حاملگی مریم ازروح القدس، خوابنما شده وبعد شوهر مریم میشود را درانجیل ازتبارداوود قلمداد کرده اند(لوقا، باب سوم آیه ٣۲) که بازمنطقاً به عیسی ربطی ندارد. عیسی ازتبارِپدری، به تصریح انجیل لوقا، منطقاً پسرِ روحُ القُدُس است، ، بنابراین: نه از طریقِ(یوسف نجار) به داوود، ونه ازهیچ کس دیگرازجمله (روح القدس) به خدای پدرمیرسد. اما ایمان دینی ازجمله در مسیحیت، با منطق وعقل، کاری ندارد.
صرفنظرازاینکه بقولِ اِرنِست رُنان درکتابِ زندگی مسیح وتحقیقاتِ بعدی ، تاریخِ تألیفِ انجیلهای چهارگانه بین سال هایِ(٣٧) تا (٦٨) و (٨٠) و حتی (١٢٠) و( ١٥٠ ) میلادی است! وگاه بعضی شکاکانِ علم گرا، تالیف انجیل ها را، قرن دوم وحتی چهارم میلادی مربوط دانسته اند:
کری وُلف، کتابِ مفهوم انجیل ها، صفحه: ٦٢ و ١٠٤. https://m.ooyta.com/oy_content/7/0119/230119071622-668m_00901.pdf
روایتِ قرآن درسورۀ (٣): آلِ عمران: (آیۀ: ٤٤ تا ٤٧) وبخصوص سورۀ (١٩) مریم: (آیۀ: ١٦ تا ٣٤)، الهام وتحریفِ آگاهانۀ روایتِ انجیلِ لوقا است، البته تحریفِ عمدی، درکادرِصفات ومُشخصاتِ خدا وتوحید اسلام، یعنی سورۀ توحید یا سورۀ اخلاص ( ١١٢ ): ( آیۀ:١تا ٤ ) صورت گرفته است چرا که درواقع، این سوره، بیانگرِشناسنامۀ خدا وتوحید اسلام است:
بگواوخدای یگانه است!{یعنی دو،سه ویاچندگانه نیست}خدائی است بی نیاز {ازهمه چیز(وازجمله داشتنِ زن وفرزند)!}هرگز{کسی اورا}نه زاده و {کسی ازاو}زائیده نشد!ودریگانگی کسی همتایِ او نمیباشد{شریکی ندارد}
اما درضمن، قرآن درسورۀ (٤) نساء: (آیۀ: ١٧٠ تا ١٧٢) وسورۀ (٣) آل عمران: (آیۀ: ٤٥) دراشاره به کلمه، دررابطه با مسیح، و روح خدائی داشتنِ او، مثل آدم وفرزندانش سورۀ (١٥) الحُجَر:( آیۀ: ٢٩) وسورۀ ( ٣٨) ص والقرآن: ( آیۀ: ٧٢ ) ونیزدرسورۀ (١٩) مریم: (آیه هایِ ٣٥ و ٣٦) الهام گرفته شده وهمسوبا انجیل متی(باب چهارم، آیۀ: ٤) وبخصوص انجیل یوحنا (باب اول، آیۀ: ١ تا ٤) است، البته با نفیِ کامل و صریحِ تثلیث والوهیت مسیح، وتلقیِ اوهمچون بنده ونیزپیامبریعنی فرستادۀ خدایِ اسلام: که (بی پدروبی مادر، وبی پسروبی همسرِ) است، و نه آنچنانکه مسیحیان باورکرده وایمان دارند: پسریگانۀ خدایِ پدر، که البته ازروح القُدُس متولد شده، و در رابطه با داوود وابراهیم، ازطریق شوهرآیندۀ مادرش، یعنی یوسف نجار
قرارداده شده است(تا عیسی را همچون موعود یا مشیۀ یهود جلوه گرسازندوجابزنند). البته بنوشتۀ انجیل لوقا، بابِ سوم، شمارۀ٢٣ عیسی …بگمانِ مردم، پسریوسف{نجار}بود، از(شمارۀ٢٤ تا آخر٣٨)، لوقا نسبِ یوسف نجار را به داوود ویعقوب(اسرائیل) واسحاق وابراهیم وسام ونوح وشِیث وآدم ودرآخربه پسرخدا میرساند!
نکتۀ کلیدی دیگردراین بِکر- زائیِ مریم است. درروایتِ انجیلِ لوقا، حامله شدن مریم درماهِ ششم است. انجیلِ لوقا، همچون(اَعمالِ رسولان) که اثرِ دیگرِلوقا میباشد، اولین ومنظم ترین انجیل ها درموردِ زندگیِ مسیح است، اما لوقا، مشخص نکرده است که حامله شدن مریم درماهِ ششمِ کدام سال- شماری وتقویم اتفاق افتاده است. بنابراین دواحتمال، میتواند مطرح شود:
اول- ماهِ ششمِ تقویمِ عِبری: با آنکه مبدأ تقویمِ عِبری درششمین روزِخلقت، و ازآفرینشِ آدم که بصورتِ خدایِ تورات( یهوه) آفریده شده است: (سفرِ پیدایش، بابِ اول، آیه هایِ ٢٧ و ٢٨) درست درروزهفتم اکتبرِ: ( ١٥مهر ماهِ ) سالِ (٣٧٦١) قبل ازمیلاد قلمدادشده است!، اما عالیجناب آرشُوِک اوشر( زیرنویسِ یک، ص: 22) باجمع کردن عُمرِ پیغمبران ( ازآدم در ششمین روزِخلقت، تا تولدِ عیسی مسیح )، درتورات، انجیلِ متی ولوقا و روایات معتبر دینی، این رقم را در( ٦٠٠٤ ) پیش ازمیلاد، روزِسی ویکم اکتبر(هشتم آبان)، ودرست سرِساعت نُه صبح، تعیین فرموده، اما معلوم نکرده است: ساعت نُه صبح بوقت کجا؟!
آغازِسالِ تقویمِ (شمسی- قمری)عِبری با تغییراتِ اندک، دراوائلِ پائیز است، مثلاً آغازسالِ (٥٧٧١) عِبری، با نُهمِ سپتامبرِسالِ (٢٠١٠) میلادی مُصادف بود وامسال (٢٥٧٨ عبری برابراست با١٢٠٢ میلادی) است. و خلقت عالم وآدم درشش روزواستراحتِ خداوند خدا(یَهوَه) درروزِهفتم، بنا به تقویم عبری در( ٣٧٦١ ) پیش ازمیلاد مسیح بوده است:
( ٣٧٦١ = ١٢٠٢- ٢٥٧٨ )، لذا باکره- آبستن شدنِ مریم (بقولِ انجیلِ متی ، بابِ اول، آیۀ: ٢٣)، درماهِ ششم عبری ( بنام ماه آدار یا آذار)، با ماه مارس : ( اسفند- فروردین ) مصادف است، و تولدِ مسیح بعداز نُه ماه، دراوائلِ(ونه اواخر) ماهِ دسامبرخواهد بود. اما علاوه براختلافِ قابل توجه شانزده روزه، چون تقویم عبری، درقرنِ چهارم میلادی، توسط (هفتاد و یک تن) داوران بنام سان هِدرین: تنظیم شده است كه درحدودِ سالِ ٤١١٠ عِبری(٣٤٩ میلادی)، دانشمند دینی بزرگي به نام «هيلل دوم» به شكلِ امروزی آن تنظيم كرد( زیرنویسِ دو، ص: 22).
بنابراین، ماهِ ششمِ موردِ نظرِانجیل لوقا، منطقاً نمیتواند تقوم عبری فوق الذکرباشد، زیرا بنا به مشهور، درزمان تألیف انجیل لوقا( ٣٧ تا ٤١ میلادی) بوده که درآن زمان، تقویم عبری، هنوز وجود نداشت!
دوم- ماه ششم تقویم رومی: اگرروایتِ انجیلِ لوقا درحامله شدنِ مریم در ماهِ ششم تقویم رایجِ رومی( ژولیان) باشد، دراینصورت، حامله شدنِ مریم بنابه وعدۀ جبرائیل، ازروح القدس: درماهِ ژوئن(جون) خواهد بود، وزایمان طبیعی اش بعد از نُه ماه، به گفتۀ انجیل لوقا با ماهِ مارس مصادف میشود!
به تعبیرِنحله ای ازمسیحیان، روح القدس، همان میکائیل(سَن میشل) است، ونه جبرائیل(که وعدۀآمدن روح القدس را به مریم میدهد)، زیرا میکائیل به تعبیرمسیحیان، رئیس یا فرمانده ملائکه خدای شان است هرچند کاتولیکها، روح القدس را بسببِ نداشتنِ جسم، میکائیل (که دارای جسم است) نمیدانند. درقارۀ امریکا، تولدِ مسیح را بعضی مُصادف با پنجمِ ماهِ ژوئن(پانزدهم خرداد) قلمداد میکنند. بنظرمیرسد میتوان به روشِ معمولِ ادیان: (تعبیرو تفسیر)، ازانجیلِ لوقا،(بابِ دوم، آیۀ: ٨) باصطلاح چنین اتخاذِ سند کرد که:
ودرآن نواحی، شبانان درصحرا بسرمیبردند ودرشب، پاسبانی گله های خویش میکردند. (چنین اوضاعی با ژوئن مناسبترازماهِ دسامبراست). در
مجسمه ها وتصاویری هم که همراهی حیوانات وبچه های آنها در کلیساها، بمناسبتِ روزِتولدِعیسی مسیح ارائه میشود طبعاً به بعدازبهار(موقع زایش بره ها وگوساله ها ) مربوط تواند بود ونه به آخرپائیز واول زمستان:
درانجیل لوقا، ( باب دوم، آیه های ٧ و٦ ) درشرحِ مسافرتِ یوسف ومریم ازشهرِناصره، به یهودیه وشهرِبیتِ لحم، چنین آمده است: وقتی که ایشان {یوسف ومریم}درآنجا{شهربیتِ لحم}بودند،هنگامِ وضعِ حملِ او{مریم} رسید. پسرِنخستینِ خود را زائید، و اورا در قنداق پیچیده درآخورخوابانید، زیرا که برای ایشان درمنزل{جایِ نزول کردن/ مهمانخانه} جای نبود.
درضمن، بعیدازچنین کسان، یعنی (مادری بیسواد ونجاری آواره) است که تاریخِ تولدِ فرزندش یا فرزند زنش(ازروح القدس!) را ثبت و ضبط کنند.
اما درتعبیرِقرآنی، زایمانِ معجز- آسایِ عیسی بلافاصله بعد ازبارداری، با هرموقع سال، همخوانی پیدامی کند!: سورۀ ١٩- مریم،( آیۀ: ٢١و٢٢ ). قران درمورد مریم وتولدِ مسیح، سنگ تمام گذاشته، ومعجزاتی که درانجیل ها وجود ندارد مطرح کرده است! آیۀ ٢٤سورۀ مریم را کریستف لوکزنبرگ درکتابِ قرائت سریانی-آرامی ازقرآن، چنین اصلاح کرده است:
مفسرانِ مسلمان درتفسیرآیۀ: فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَنی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا (مریم، آیۀ ٢٤)، عبارات تَحْتِها وتَحتَکِ را به معنای زیرِپایِ مریم و واژه سَرِیًّا را عُمدتاً به معنایِ جویِ آب و برخی به عیسی تفسیرکرده و درنتیجه، این آیه را چنین معنا کرده اند: پس عیسی مادرش را از زیرپای اونِدا داد که: اندوهگین مباش؛ همانا پروردگارتو زیرپایت جویِ آبی پدید آورده است.
ترجمۀ المیزان: پس وی را ازطرف پائین{عیسی تازه متولد شده} ندا داد : غم مخورکه پروردگارت جلوی {پای} تو نهری جاری ساخت.
دراصل سریانی، اوّلی به معنای هنگام زایمان، و دوّمی به حلال زاده معنا میدهد. ازنظرکریستف لوکزنبرگ، این آیه را باید چنین معنا کرد: پس،
هنگام زایمان او[فرشته] مریم را ندا داد که: غم مدار، پروردگارت زایمانِ تورا حلال (مَشروع) دانسته است.
بنظرمیرسد تعبیری معقول تر، ومناسبِ حال وروحیۀ مریم است نسبت به تفسیرمفسران مسلمان.
همۀ اینها، تنها با فرضِ تاریخی قلمداد کردنِ واقعۀ تولدِ عیسی مسیح، قابلِ طرح است. اما با معیارهایِ علم تاریخ، دین مسیحیّت همچون دین زردشتی ودین یهودیت، پدیده ای تاریخی است، بی آنکه سندی، بوجودِ تاریخی بودنِ خودِ عیسی مسیح، یا خود زردشت، همانندِ موسی، ابراهیم، نوح وسه فرزندش ( حام و سام و یافَث ) وآدم وحَوّا وفرزندانشان ( قابیل یا قائن، هابیل و شِیث)، وسایرشخصیتها وبعبارت درست تر:عنوانهای اسطوره ای( همانندِ کیومرث ورستم واسفندیار و….) وجود داشته باشد.
نیچه فیلسوف مسیحیّت شناس، درکتابِ ضدِ مسیح (دجّالِ) خود، مسیحیّت کنونی را دربخشِ مهمِ الاهیات(تئولوژی) وآدابِ (ختنه نکردن) و منش خود، به درستی ساخته وپرداختۀ پولس (رسول) می داند همچنانکه دین زردشتی کنونی را آذرفرنبغ، پسرِفرخزادن درزمانِ مأمونِ عباسی- ( ۱۹۸ تا ۲۱۸ ه.ق)-(۸۱۳ تا ۸۳۳ م) یعنی قرن دوم وسوم هجری ازجمع تمام آداب ورسوم واعتقادات عصر ساسانی ساخته است.
ادامه دارد