دو اردوگاه در ایران و پزشکیان بسان یک ابزار : یوسف عزیزی بنی طرف
یوسف عزیزى بنى طرف
در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهورى ایران – که من نه در دوره اولش راى دادم و نه در دوره دومش- پدیده هایى ظاهر شد که در انتخابات پیشین کمرنگ بود. رفتار اتنیکى در قبال نامزدها مسبوق به سابقه است اما در این دوره بى نظیر است . در ششمین دوره انتخابات ریاست جمهورى در سال ١٣٧٢ همانند مرحله دوم این دوره، فقط پنجاه درصد مردمان ایران شرکت کردند و هر چهار نامزد از محافظه کاران بودند. در آن سال بیشترین آراى استان کردستان به احمد توکلى داده شد که تنها نامزدى بود که از سیاست هاى رفسنجانى انتقاد مى کرد. حرکت ملت کرد در آن شرایط خاص سیاسى و امنیتى – ودر عدم وجود رسانه هاى اجتماعى – غافلگیرانه، سنجیده و در ضدیت با هاشمى رفسنجانى، رقیب قدر توکلى بود که البته در نهایت رفسنجانى از صندوق بیرون آمد، اما آن مخالفت به نام کردستان ثبت شد. در سال ١٣٨۴ محسن مهر علیزاده – ترک تبار – نامزد انتخابات ریاست جمهورى شد. او گرچه از خاتمى شکست خورد اما بیشترین راى ها را از اقلیم آزربایجان (شرقى و غربى و اردبیل و زنجان) به دست آورد. در همان هنگام على شمخانى – عرب تبار – نیز نامزد انتخابات شد اما کمترین راى ها را، حتى در اقلیم اهواز – به دست آورد زیرا بر خلاف مهر علیزاده هیچ اشاره اى به حقوق عرب ها و سایر ملت ها – حتى در حد قانون اساسى ج ا ا- نکرد. در مقاله “خیز اختاپوس ملت ها” به نقش ملت هاى پیرامونى در دیگر انتخابات ریاست جمهورى و خیزش هاى هفت سال گذشته اشاره کرده ام و تکرار نمى کنم. در مرحله اول انتخابات دوره چهاردهم ریاست جمهورى، بیش از شصت در صد و در مرحله دوم حدود پنجاه در صد از مردمان ایران پاى صندوق هاى راى نرفتند و اگر کسانى را که به مسعود پزشکیان راى دادند اضافه کنیم مى بینیم که حدود هشتاد در صد از آنان با على خامنه اى و همفکران اصولگرایش مخالف اند و این را همواره در اعتراضات و خیزش هاى خونین ده سال گذشته بیان کرده اند. اما این انتخابات فزون بر مخالفت اکثریت مردم با نظام ولایت فقیه، بیش از گذشته بر پدیده مهم دیگرى تاکید کرد که همانا نقش برجسته و تعیین کننده مناطق غیر فارس در این انتخابات است، و البته نقش ترک ها در این زمینه برجسته تر است. به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز “در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر، فرمانداری شهرستان اهواز از انتشار آمار مشارکت و جزئیات آرای مردمی خودداری کرده است. این اقدام در هر دو مرحله انتخابات صورت گرفت و برخلاف رویه معمول در سایر شهرهای کشور است”. این خبرگزارى نزدیک به سپاه پاسداران مى افزاید: “فرماندار اهواز در گفتگویی به همین مقدار بسنده کرده است که ‘با توجه به گرمای شدید هوا و دمای ۵۰ درجه، میزان مشارکت مردم در اهواز بسیار خوب بوده است و از مردم تشکر میکنیم’ وی گفته است ‘از دلایل افزایش مشارکت، علاقه و ارادت مردم به شهید رئیسی بود’ اما در کمال تعجب اعلام نکرد میزان مشارکت در دور اول و دور دوم چقدر بوده است”. در شهر اهواز بر ما مشخص نیست که چرا فرماندارى نتایج را محرمانه دانسته و اعلام نکرده است اما در باره اقلیم اهواز (خوزستان) دو روایت متفاوت در این زمینه منتشر شده است. خبرگزارى ها و سایت هاى مستقل و اصلاح طلب از فزونى آراى پزشکیان بر جلیلى سخن گفته اند و خبرگزارى هاى محافظه کاران عکس آن را منتشر کرده اند. احتمالا دلیل عدم انتشار آمار اهواز ، فزونى آراى پزشکیان بر جلیلى در این خطه و اجتناب حاکمیت از ارائه تصویر یکپارچه ناپارسى طرفدار پزشکیان در کل ایران است. در واقع مردمان چهار استان اقلیم آزربایجان، کردستان، کرمانشاه، بلوچستان و اهواز به پزشکیان راى دادند اما اغلب استان هاى مرکزى و فارس نشین به جلیلى راى داده اند که بسیار پر معناست. این یعنى تقسیم ایران به دو اردوگاه است. نیز بگویم، گرچه ترک ها انتخاب پزشکیان را دستاوردى تاریخى براى خود مى دانند اما با توجه به مخالفت خامنه اى با هر گونه گشایش داخلى و خارجى معنى دار و نیز تاثیر اصلاح طلبانى که پیرامون پزشکیان در تهران گرد آمده اند احتمالا گواه تغییرى اساسى – به ویژه در عرصه مناطق پیرامونى – نخواهیم بود و البته کارهاى او طى صد روز یا شش ماه آینده محکى خواهد بود که آیا به قول و قرارهایش درباره ملیت ها پایبند خواهد بود یا به راه دیگر ى خواهد رفت. پیداست که عدم بهبود وضع اقتصادى توده ها و ادامه تصلب در روابط خارجى، زمینه را براى اعتراضات و تظاهرات گسترده آینده آماده خواهد کرد. به هر تقدیر، نتیجه این انتخابات، شکاف میان ترک و فارس – یا به طور موسع میان فارس و غیر فارس – را عیان تر کرد که با ظهور هر گونه بن بستى در آینده تبلور بیشترى خواهد یافت. زمینه اقتصادى شکاف یاد شده را دکتر احمد شکرچى استاد جامعه شناسى دانشگاه بهشتى تهران چنین تشریح کرده است: “ما اگر به اطلس رفاه ایرانیان نگاه کنیم مى بینیم تا حدودى بر اساس سیاست هویتى است به این معنا که ما بالاترین سطح رفاه را در میان قوم فارس شهرنشین شیعه مذهب مرد داریم.”