جنگ ایران و اسرائیل در دریا
روزنامه هاآرتص میگوید گزارشهایی که اخیرا رسانهها درباره حمله اسرائیل به کشتیهای حامل نفت ایران منتشر کردند فقط نوک کوه یخ را نشان میداد و حملات یک سال و نیم اخیر بسیار گستردهتر بود و میلیاردها دلار به جمهوری اسلامی خسارت وارد کرد. هفته گذشته، چند روز پس از حمله به یک کشتی ایرانی در آبهای مدیترانه، والاستریت ژورنال نوشت که این دوازدهمین حمله اسرائیل برای جلوگیری از قاچاق نفت ایران به سوریه و تامین مالی حزبالله لبنان بود؛ هاآرتص تعداد این حملات را چندین برابر این رقم ذکر کرده است.
***
کشتی ایرانی «شهرکرد» بیستم اسفند در آبهای بینالمللی دریای مدیترانه هدف اصابت یک شیء انفجاری قرار گرفت و دچار آتشسوزی شد.
روزنامه «والاستریت ژورنال» هفته گذشته در گزارشی اختصاصی این حمله را به اسرائیل نسبت داد و نوشت اسرائیل حدود یک سال و نیم است که بارها به کشتیهای حامل نفت ایران به مقصد سوریه حمله کرده است.
والاستریت ژورنال به نقل از چند مقام آمریکایی تعداد کشتیهای ایرانی را که در این مدت هدف قرار گرفتند «دستکم ۱۲ کشتی» ذکر کرد.
روزنامه اسرائیلی هاآرتص در گزارشی که روز جمعه منتشر شد نوشت حملات اسرائیل در یک سال و نیم اخیر بسیار گستردهتر از چیزی بود که در مطلب والاستریت ژورنال ترسیم شد.
به نوشته هاآرتص، بعید نیست منبع اصلی والاستریت ژورنال و افشای این موضوع مقامهایی در دولت جو بایدن بوده باشند؛ با این هدف که «قیل و قالهای مزاحمی که آمریکاییها فکر میکنند شاید بزودی در کار بازگشت احتمالی آنها به برجام اخلال ایجاد خواهد کرد نشان داده شوند».
روزنامه هاآرتص میگوید تحقیقاتش نشان میدهد اسرائیل در یک سال و نیم اخیر به چند ده کشتی ایرانی حمله کرد و این حملات در مجموع میلیاردها دلار به جمهوری اسلامی خسارت زد.
حداقل ظرفیت هر یک از کشتیهایی که هدف قرار گرفت یک میلیون بشکه نفت بود و بر این اساس، ارزش هر محموله دستکم ۵۰ میلیون دلار برآورد میشود.
به نوشته هاآرتص، این کشتیها عمدتا از بنادر جنوبی ایران راه میافتادند و با گذر از دریای سرخ و عبور از کانال سوئز به مدیترانه میرسیدند. چند کشتی نیز برای در امان ماندن از حملات در دریای سرخ، مسیری طولانیتر را انتخاب میکردند و با گذر از تنگه جبلالطارق به مدیترانه میرفتند.
مقصد اغلب این کشتیها «بندر بانیاس» در شمال سوریه بود که بین دو ساحل طرطوس و لاذقیه واقع شده است.
سازمانهای اطلاعاتی غرب از سال ۲۰۱۸ پی به این مسیر قاچاق برده بودند و متوجه شده بودند این کار در واقع با هدف دور زدن تحریمهای بینالمللی علیه هر دو کشور ایران و سوریه صورت میگیرد.
علاوه بر آن، نهادهای اطلاعاتی اسرائیل نیز متوجه شدند که این راهی جدید است که جمهوری اسلامی برای تامین مالی حزبالله یافته است؛ نفت ایران قاچاقی در اختیار رژیم بشار اسد قرار میگیرد و در مقابل، سوریه از طریق تاجران و صاحبان مشاغل به حزبالله لبنان پول میرساند.
حمله به کشتیهای ایرانی در نقاط مختلفی از مسیر، از دریای سرخ گرفته تا سواحل سوریه، روی میداد. ایران قبل از این فقط در یک مورد انگشت اتهام را به سوی اسرائیل، آمریکا و عربستان سعودی گرفته بود: حمله به نفتکش سابیتی در سواحل یمن که در مهرماه ۹۸ رخ داد.
هاآرتص میگوید احتمالا برخی از حملات نیز به جای استفاده از بمباران و موشکباران، از طریق خرابکاری در داخل کشتیها صورت گرفته و میزان خسارت در برخی حملات نیز به اندازهای بود که کشتی دیگر غیرقابل تعمیر میشد اما ناچار بودند آن را به سواحل ایران یدک بکشند.
به نوشته این روزنامه، هیچ یک از این حملات اسرائیل به کشته شدن خدمه کشتیها، غرق کشتی یا آسیبهای زیست محیطی منجر نشد.
حملات دریایی اسرائیل در گذشته معمولا با ورود کماندوها به عرشه کشتی و به دست گرفتن کنترل کشتی صورت میگرفت. نمونه معروف این نوع حملات، مربوط میشد به سال ۲۰۱۰ و حمله به کشتی ترکیهای «ماوی مرمره» حامل فعالان چپ که رهسپار نوار غزه بودند. اما چند مورد نیز به کشتیهای حامل تسلیحات ایران به مقصد لبنان یا نوار غزه مربوط میشد؛ مثلا حمله علیه کشتیهای «کارین آ» در سال ۲۰۰۱، «فرانکوپ» در سال ۲۰۰۹ و «کلوس سی» در سال ۲۰۱۴.
با این حال آن حملات رسانهای میشد؛ اما به نظر میرسد در حملات اخیر به کشتیهای ایرانی تلاش شده نیروهای اسرائیلی وارد کشتیها نشوند و خبرهای مربوط به انفجارها نیز عمومی نشود.
توجیه قانونی اسرائیل برای قطع روند قاچاق نفت میتواند بر این اساس باشد که ایران درآمد این قاچاق را صرف خرید تسلیحات برای گروههای تروریستی میکند.
هاآرتص به دو مورد قدیمی و جدید تلافیجویی ایران اشاره کرده است.
مورد اول در تیرماه ۹۸ رخ داد که نیروی دریایی بریتانیا نفتکش ایرانی «گریس ۱» را در تنگه جبلالطارق توقیف کرد. ایران بلافاصله کشتی «استنا ایمپرو» را در تنگه هرمز به گروگان گرفت و پس از آن، نفتکش ایرانی در جبلالطارق آزاد شد.
مورد دوم چند هفته پیش در دریای عمان روی داد؛ کشتی «هلیوس ری» هفتم اسفند در دریای عمان هدف اصابت شیء انفجاری قرار گرفت و حفرههایی در آن ایجاد شد. یکی از مالکان این کشتی رامی آنگر، بازرگان اسرائیلی، است. به نوشته هاآرتص، به نظر میرسد این نخستین علامتی است که جمهوری اسلامی به اسرائیل ارسال کرده و تواناییاش برای پاسخگویی را یادآور شده است. با این حال، این حملهای کوچک بود و هیچ شهروند اسرائیلی در این کشتی حامل خودرو حضور نداشت.
پیشرفت دریایی اسرائیل
روزنامه هاآرتص با اشاره به حملات یک سال و نیم اخیر اسرائیل علیه نفتکشهای ایرانی یادآور شده است چنین حملاتی از یک سو نشانگر در دست داشتن اطلاعات جامع و ارزشمند است، و از سوی دیگر توانایی عملیاتی اسرائیل و استفاده از زیردریاییها و قایقهای پرتاب موشک و نیروهای کماندو را به نمایش میگذارد. شمار نیروهای مخصوص ارتش دفاعی اسرائیل در سالهای اخیر را شاید بتوان گواهی بر این توانایی در نظر گرفت.
هاآرتص تاکید کرده است حملات اخیر اسرائیل علیه کشتیهای ایرانی در کنار اقدامات دریاییاش برای جلوگیری از ارسال سلاح به لبنان و غزه نشانگر افزایش چشمگیر فعالیتهای تهاجمی اسرائیل در دریا طی سالهای اخیر است.
دولت سوریه و رسانههای عربی معمولا درباره حملات هوایی منسوب به اسرائیل بلافاصله و آشکارا گزارش میدهند اما به ندرت درباره حملات دریایی حرف زدهاند. به نوشته هاآرتص، اسرائیل هم به احتمال زیاد ترجیح میهد این رخدادهای دریایی به صورت چراغ خاموش انجام گیرد.
با این حال هاآرتص میگوید تغییر رویکرد در نیروی دریایی اسرائیل به پیشرفتهای دریایی «چشمگیر و درخشان» این کشور در سالهای اخیر منجر شد.
تغییر رویکرد در نیروی دریایی اسرائیل و «تهاجمیتر شدن اقدامات دریایی» اتفاقی است که در دوره فرماندهی «اِلی شارویط» روی داد. شارویط در سپتامبر ۲۰۱۶ برای پنج سال به فرماندهی نیروی دریایی ارتش دفاعی اسرائیل منصوب شد.
با این حال به نوشته هاآرتص، اسرائیل از مدتها پیشتر متوجه ضرورت تهاجمی کردن اقدامات دریایی خود شده بود. ظاهرا این ایده بیش از هر زمان دیگری در تابستان ۲۰۰۶ و در جنگ دوم لبنان مطرح شد. در سومین روز از آن جنگ، کشتی اسرائیلی «هانیت» هدف موشک حزبالله قرار گرفت و چهار تن از سربازان اسرائیلی در جریان آن حمله کشته شدند. موشک به کار رفته در آن حمله در واقع از نوع چینی C-802 بود.
به نوشته هاآرتص، آن حمله نشان داد که نیروی دریایی اسرائیل در شناسایی و درگیری دریایی برتری دارد اما این برتری برای مقابله با حماس و حزبالله مناسب نیست. حماس و حزبالله ناوگان دریایی نداشتند و تهدید اصلیشان سلاحهایی بود که از ساحل شلیک میکردند. هدف قرار گرفتن کشتی هانیت به این دلیل بود که نیروی دریایی اسرائیل امکان شناسایی تهدیدهای ساحلی را نداشت.
پس از آن، تغییر در نیروی دریایی اسرائیل به یک ضرورت تبدیل شد و سرانجام در دوره دریادار اِلی شارویط عملی شد. از جمله تغییراتی که حاصل شد میتوان به ایجاد سامانه شلیک دریایی اشاره کرد که قادر است به سوی هدفهای ساحل-پرتاب شلیک کند. گسترده و عمیقتر کردن اقدامات اطلاعاتی درباره اهداف ساحلی نیز از دیگر تغییرات بود. در کنار اینها، اسرائیل اقداماتی را برای حفاظت از منافع اقتصادی خود در دریا، از جمله ذخایر گازیاش، آغاز کرد و برای در امان ماندن از پرتابههایی که از سواحل لبنان و غزه شلیک میشد تمهیداتی به کار بست.
همه این اقدامات و تغییرات که به پیشرفت چشمگیر نیروی دریایی اسرائیل منجر شد، بر روی رویکردهای نظامی مربوط به جنگ نیز تاثیر گذاشت و به اینجا منتهی شد که نیروی دریایی اسرائیل در هر منازعهای باید در نخستین گامها، توانایی تهاجمی دشمن در ساحل را از کار بیندازد.
رویکرد «جنگ بین جنگها» که از سالها پیش راهبرد اسرائیل بوده است نیز تجارب بیشتری برای تهاجمی کردن نیروی دریایی این کشور فراهم آورد.
هاآرتص در پایان نتیجه گرفته است موفقیت حملات دریایی اسرائیل علیه قاچاق نفت ایران به سوریه و همچنین ممانعت از ارسال سلاح به حزبالله و حماس نشانگر پیشرفت دریایی اسرائیل است.
Iranwire